#اختصاصی و باز هم داستان تکراری جان آدمیت مسئولیت فقط در کلام مسئولان

🔹مرگ مشکوک یک جوان معلول در مرکز نگهداری ماهدشت کرج زنگ خطری برای جامعه است که باید با دقت بیشتری به آن توجه شود. از آن زنگ خطرهایی که بارها از آنها حرف میزنیم، مدام قلم میزنیم و صفحه سیاه میکنیم و یادداشت به یادداشت پیرتر میشویم ولی هیچ به هیچ!
🔹باری، این حادثه غمانگیز نه تنها پرسشهای عمیقتری درباره کیفیت نظارت و ایمنی مراکز نگهداری معلولان ایجاد کرده، بلکه به نوعی آینهای است که واقعیتهای تلخی را در برابر چشمان ما قرار میدهد.
🔹در شرایطی که این جوان به زنجیرهایی در دوران زندگیاش گرفتار شده بود، حالا مرگش یادآور این واقعیت است که چگونه افرادی که به حمایت و مراقبت نیاز دارند، به سادگی به عنوان یک عدد و نه یک انسان مورد بیتوجهی قرار میگیرند. همین چند وقت پیش بود که از فاطمهای نوشتیم که بیهیچ معلولیت و بیماری سالها در چنین مرکزی نگهداری شدهبود و حالا باید از جانی دیگر بنویسیم که اینگونه به بیملاباتی پرپر میشود
🔹تعطیلی سریع این مرکز و انتقال ۲۷ معلول به دیگر مراکز نیز نشان میدهد که سیستمهای حمایتی و نظارتی در این مراکز به شدت نیازمند بازنگری و اصلاح هستند. چون درواقع همه را به این فکر میاندازد که «معلوم نیست آن داخل چه خبر بوده؟»
🔹این افراد که زندگیشان به مراقبت و توجه دیگران وابسته است، نباید قربانی بیتوجهی یا سهلانگاری دیگران شوند. عدم واکنش سریع و موثر مسئولان بهزیستی و نهادهای مربوطه، نه تنها اعتماد عمومی را مخدوش میکند، بلکه خانوادههای این افراد را نیز در نگرانی و سردرگمی باقی میگذارد.
این ضعف در مدیریت و نظارت باید هر چه زودتر شناسایی و اصلاح شود تا حوادث تلختری در آینده پیش نیاید. بماند که دیگر این حرفها هم تکراری به نظر میرسد!
🔹در نهایت، این موضوع بیشتر از یک تراژدی فردی است. آنچه که در اینجا در حال وقوع است، نمادی از یک سیستم ناکارآمد و بیمار است که انسانیت را در مسیری نادرست هدایت میکند. باید از خود بپرسیم که چه زمانی قرار است صدای این بیپناهان شنیده شود؟
🔹وقتی چنین خبری از مرگ مشکوک یک جوان معلول میشنوی، قلبت از خشم و اندوه آتش میگیرد. اینگونه مرگها، نه تنها یک تراژدی فردی است، بلکه نمادی از رویکرد بیمار و ضد انسانیای است که در بسیاری از نهادهای این کشور جا افتاده است.
🔹گویا جان انسانها کمترین ارزش را دارد؛ چه بیمار باشی، چه معلول، چه سالم. در این سرزمین، انسانها باید جان خود را با انواع و اقسام نرسیدنها، غفلتها و بدرفتاریها معامله کنند. این که در یک مرکز نگهداری، افراد معلول به این شکل رها شدهاند، تنها یک نمونه از سیستم ناکارآمدی است که در آن سلامت و زندگی هیچ ارزشی ندارد.
🔹این فقط به مراکز نگهداری محدود نمیشود. نگاه کنید به وضعیت بیمارستانها، به گرانی سرسامآور خدمات درمانی، به پزشکان پولکی که بیشتر به جیبشان فکر میکنند تا به سلامت بیمار. داروها احتکار میشوند، خطاهای پزشکی جان هزاران نفر را میگیرند و مردم از کمترین حق خود، یعنی دسترسی به مراقبتهای بهداشتی مناسب و یا حتی شکایت و اعتراض قانونی، محروماند.
🔹هر انسانی شایسته توجه و مراقبتی برابر است، اما در اینجا، انگار رسیدگی و مسئولیت فقط روی کاغذ و در مصاحبههاست و در واقعیت مردم به حال خود رها شدهاند.
✍️ نادر مرتضایی