مرتضی زبردست

راجع به برخی از رویدادهای دور و نزدیک گذشته کشورمان و اظهارنظرهای بعضی از مسوولان، تفاوت های پیدا و پنهانِ حرف و عمل را به روشنی می توان دید.
نگارنده بر این باور است که ورود به هر موضوع و مبحثی در وهله اول، بهره مندی از دانش آن بحث را می طلبد، با استناد به همین اشاره همه کس فهم می توان ضعف های ورزش را شناسایی و راه های برون رفت از آن را پیدا کرد.
تیم های ورزشی معمولآ به دو صورت دولتی و خصوصی شکل می گیرند، گروه اول با حمایت مستقیم و غیر مستقیم دولت در باشگاه ها فعال می شوند و در گروه دوم نیز سرمایه گذار با رعایت قوانین جاری اقدام به تیم داری می کند.
آیا با این توضیح و تعریف می توان بانک ها و مشخصا تعدادی از آن ها که خلق الساعه تشکیل و خود را مستقل می دانند را بخش خصوصی نامید ؟
بانک ها قبلآ هم با انگیزه های کمک به ورزش و بالا بردن مقبولیت های تبلیغی خود نزد مشتریانِ علاقه مند به ورزش فعال بودند اما چندی بعد به این نتیجه رسیدند که بهتر است به همان کار تخصصی خود پرداخته و از شراکت و مدیریت در امر ورزش فاصله بگیرند.
امروز در شرایطی که مشکلات یکی از بانک های به اصطلاح خصوصی و بدهی های چندین هزار میلیاردی آن بازتاب خبری گسترده ای یافته و به آن سوی مرزها نیز کشیده شده مسوولان بانک دیگری با ادعای خدمت قدم به میدان تیم داری گذاشته و با وعده قهرمانی تیم فوتبال تحت پوشش خود، قصد قدرت نمایی دارد !
آیا مدیران تازه وارد بانکِ مثلآ خصوصی تازه وارد به ورزش از جیب خودشان ولخرجی و هزینه های سنگین چند هزار میلیاردی برای جذب بازیکنان و مربیان داخلی و خارجی می کنند یا در شرایط سخت اقتصادی طبقه متوسط و ضعیف جامعه دست شان در جیب مردم است ؟
در این خصوص موارد دیگری هم هست که متعاقبا به آن ها اشاره خواهد شد.

دیدگاهتان را بنویسید