✍🏻مجيد سعيدي
طرفداران ،سرمايه هاي اصلي فوتبال هستند.
اين جمله شعار است يا واقعيت؟
از چنين سرمايه اي چگونه بهره برداري مي شود؟ سياسي يا بهينه و اجتماعي؟
نقش و خواستگاه آنها كجاست؟
نظرات و انتظارت آنها چه سهمي در تصميم گيري ها دارد؟
طرفداران پرسپوليس! بعد از شكست اين تيم مقابل سپاهان و قبل از آنكه براي بركناري درويش كمپين راه اندازي كنند ،خواهان كوتاه كردن دست پروين از پرسپوليس بودند!
به اين كه علي پروين بعداز دوره خانه نشيني پنجساله (طي سالهاي٧٢تا٧٧ )براي جواز حضور و بازگشت به فوتبال “سلطان “را چند معامله كرد؟كاري ندارم .اما آنچه مشخص است تماشاگر فوتبال عليرغم همه فهمي كه به فوتبال دارد و متن و حاشيه را خوب مي شناسد، ليكن هنوز با برخي واقعيت ها بيگانه است!؟
آنهااگر مي دانستند
چرا و چطور و چگونه سهام پرسپوليس به سمت كنسرسيومي از بانك ها و با محوريت بانك شهر رفت شايد به سراغ كمپين نمي رفتند!؟
اگر رييس بانك شهر از نزديكان مسئولين عاليرتبه نظام نبود (كه همواره در انتخابات مورد حمايت پروين قرار دارند) آيا بازهم اين اتفاق شكل مي گرفت؟
چرا فكر مي كنيم دمكراسي با رويكرد مردم سالاري در همه ي ساختار ها و از جمله فوتبال وجود دارد و نظرات مردم صائب و حايز اهميت است؟
وقتي رييس جمهور و وزير ورزش عكس گرفتن با پروين را افتخار قلمداد مي كند و آن را به اندازه فرش ١٢ متري و بر سر درب دفتر وزير نصب مي كنند(!؟) از هيات مديره پرسپوليس كه در آرزوي عكس گرفتن ميباشد چه انتظاري بايد داشت؟
دمكراسي با وجود ديوان سالاري كيلويي چند؟

دیدگاهتان را بنویسید