دلالی، شرارت، خرافه، سؤمدیریت و اندکی هم فوتبال/ معمای سقوط استقلال و پرسپولیس!

فوتبال ایران با انواع و اقسام مشکلات سر و کار دارد و تا زمانی که این شیوه مدیریتی در رأس امور فدراسیون و باشگاهها ادامه پیدا کند، وضعیت به مراتب بدتر و بغرنجتر خواهد شد.
هفتهای نیست که از فوتبال ایران اخبار عجیب و غریب شنیده نشود و با شروع سال ۱۴۰۴ نیز حواشی و مشکلاتی به چشم آمده که شاید تکراری باشد، اما ناامید کننده است.
حاشیه همه جای دنیا هست؛ حاشیه در فوتبال که به وفور دیده میشود. از درگیری هولیگانهای انگلیسی در لیگ برتر جزیره تا درگیری در خیابانهای لندن، برلین، بروکسل در حاشیه مسابقات مهم اروپا. در آمریکای جنوبی که سال بدون حاشیهای در فوتبال نادر یا حتی غیرممکن است، اما فوتبال و بحث فنی آن در همه نقاط دنیا به حواشی میچربد و حواشی بخشی از فوتبال محسوب میشود. درست برعکس فوتبال ایران که «فوتبال» بخش کوچکی از حواشی و معضلات این رشته محبوب است.
فقط همین فصل اخیر فوتبال ایران که در هفتههای پایانی است، پر بوده از معضل و مشکل. از فسخ قرارداد غیرقانونی علیرضا بیرانوند با پرسپولیس و پیوستن به تراکتور شروع شده تا درگیری و کتککاری در بازی آلومینیوم – سپاهان و هوادار – ملوان. البته نباید نقش فدراسیون در ایجاد و دامن زدن به این حواشی فراموش شود. جایی که رأی پرونده علیرضا بیراوند هنوز صادر نشده و تازه گفته شده شاید اواسط اردیبهشتماه که لیگ به پایان میرسد، رأی این پرونده صادر شود. درگیریها نیز آنقدر تکراری شده که فقط اگر چشمی تخلیه نشود و سری نشکند، باید دستها را به نشانه شکر بالا برد.
موضوع البته فقط به اینجا ختم نمیشود؛ مثل تمام سالیان اخیر دلالی جز لاینفک فوتبال ایران بوده و نقطه پایانی هم برای آن نیست. آش آنقدر شور شده که همه اتفاقات علنی گفته میشود و انگار لزومی دیده نمیشود که برخوردی با این مقوله صورت بگیرد. وضعیت در استقلال و پرسپولیس که همیشه به دلیل محبوبیت و توجه بالای آنها در معرض دید هستند، شاید بدتر هم باشد. از انتخاب سرمربی در ابتدای فصل که هنوز درباره انتخاب خوان کارلوس گاریدو برای نیمکت پرسپولیس و سپس جدایی او ابهاماتی وجود دارد تا استقلال که در ابتدای فصل چگونه بوسنیاییها آمدند و بازی نکرده رفتند، جواد نکونام اخراج شد و موسیمانه جای او را گرفت و این مربی هم چند هفته نیامده، به دلیل پرداخت نشدن مطالباتش شکایت کرده و منتظر دریافت تمام قرارداد سنگینش با استقلال است.
از فضای شرارت و دلالی که کمی فاصله بگیریم، به خرافات و جادوگری میرسیم. مدیران، مربیان و بازیکنانی که فریب شیادانی را به نام جادوگر میخورند و تصور دارند که با سحر و جادو که چیزی جز توهم نیست میتوانند نتیجه بگیرند و موفق شوند. اتفاقی که فقط جیبهای شیادانی به نام جادوگر را پر کرده و هیچ ثمرهای هم برای فوتبال ایران نداشته است. با این حال هنوز هستند افرادی که به این داستانها باور دارند و تن به فضای خرافه میدهند.
مشکلات زیرساختی فوتبال ایران را در کنار تمام این موارد بگذارید. فوتبالی که تیمهای باشگاهیاش اندک امکانات لازم را هم ندارند؛ دریغ از یک زمین تمرین مناسب و دریغ از کمترین امکانات تمرینی از جمله رختکن، سالن تمرین و امکاناتی از این دست که اولیهترین امکانات لازم برای یک تیم فوتبال است. با این حال هستند بسیاری از تیمهایی که از استانهای دیگر در تهران اسکان پیدا میکنند تا اینجا تمرین کنند و آماده مسابقات شوند. در شرایطی که اگر اندکی از پولهایی که صرف بازیکنان بی کیفیت خارجی یا دلالی و جادوگری میکنند را برای فراهم کردن زیرساختها و آکادمی خود کنند، موفقتر و پرامیدتر ادامه میدهند.
تمام مشکلات و معضلاتی که در فوتبال ایران وجود دارد و تنها به بخشی از آن اشاره شد، نشأت گرفته از سؤمدیریت است. سؤمدیریتی که شاید تصور شود با خصوصی شدن فوتبال حل و فصل خواهد شد، اما بارها شاهد این بودیم که در باشگاههای خصوصی هم این مشکلات به وفور دیده میشود. مدیرانی که شاید بامحدودیت اما بازهم تن به خواسته دلالان میدهند و از فراهم کردن کمترین امکانات برای تیمشان عاجزند. فوتبالی که درگیر سؤمدیریتی از ذیل تا صدر است که تیم ملی و باشگاهی، در این گرداب چارهای جز نابود شدند ندارند.
تصور میشد که استقلال و پرسپولیس با واگذاری و خارج شدن مدیریتشان از دست وزارت ورزش و جوانان، خوشبخت خواهند شد و روزگار خوشتری خواهند داشت، اما انگار تنها چیزی که تغییر کرده، رقم پولهایی است که در این باشگاه هدر میرود که البته این هدر رفت کمتر نشده و بیشتر هم شده است. دو باشگاهی که در اولین فصل جدی حضورشان در لیگ برتر و لیگ نخبگان آسیا پس از واگذاری به دو هلدینگ مجزا، از جایگاه سابقشان سقوط کردند و حالا در مسیری قرار دارند که هواداران آنها نسبت به شرایط اعتراض دارند.