دوست ساواکی مصطفی هاشمیطبا و همکلاسیهایی که به آنها تقلب میرساند، چه کسانی بودند؟
سیدمصطفی هاشمی طبا در شرق نوشت:
در دوره دوم دبیرستان در سالهای قبل از انقلاب -سیکل دوم- با همکلاسانی در مدرسه دوست بودیم، دعوا میکردیم، به خانههای هم میرفتیم، به هم تقلب میرساندیم، ورزش و بازی میکردیم، اگر میتوانستیم معلمان را به سخره میگرفتیم و خلاصه همدیگر را میشناختیم و در آغوش میگرفتیم یا دعوا و آشتی و باز هم صلح و صفا.
در آن زمان فکر میکردیم یکدیگر را میشناسیم. چندی بعد یکی ساواکی شد، یکی انقلابی و در زندان، یکی افسر نیروی دریایی شد و یکی پزشکی حاذق در خدمت مردم. معلوم شد که یکدیگر را نمیشناختیم و گذر زمان و شرایط مکان، آدمها و شناختها از ایشان را تغییر میدهد و این در همه زمانها و زمینها جاری است و در بسیاری موارد شرایط اجتماعی، حالات انسان را تحت تأثیر قرار میدهد و میفهمیم که او را نمیشناسیم.
این حکایت عملکرد یک مدیر، یک مسئول، یک کارگزار در قبل از قبول مسئولیت و پس از آن است. حکایت رئیسجمهورهایمان است و اینک حکایت رئیسجمهور حاضر که با نیت خیر و انرژی مکتسبه از دوران زندگی پای در عرصه مدیریت کشور گذاشته است و با این امید که ناراستیها را راست و نامعلومها را شفاف و ناآگاهان را آگاه کند و قافله عقب نگه داشتهشده را به پیش براند.