دکتر محمد جواد فریدزاده
استاد فلسفه و عضو شورای علمی دایره‌المعارف ‌بزرگ اسلامی:

به نام نامی دوست

🔹سخن ارسطو که انسان را «مدنی بالطبع» می‌داند، تفاسیر زیادی دارد:
از جمله نتایج آن سخن این است که مدنیت لازمه ذات و ماهیت انسان است.این انسان،حتی وقتی عزلت بگزیند و در گوشه بیابان زندگی کند، باز چون مدنی بالطبع است، در تنهایی خود، در جمع و با جمع است.

🔹وقتی فکر می‌کند و با خود گفتگو می‌کند،پس در جمع است چون زبان امری است ذاتا اجتماعی.

🔹درست مثل فلسفه ورزیدن است که در همان صفحات اول متافیزیک، ارسطو بدان اشاره دارد: آن کس که فلسفه نمی ورزد، فلسفه می ورزد. خیمه زبان، فلسفه و سیاست چندان گسترده است، که اصلا “بیرون” ندارد. مگر کسی از خیمه انسان بودن بیرون شود وگر نه به حکم این که انسان است مجبور و ناگزیر است از تفکر، زبان، سیاست، حکم و تفسیر.

🔹اگر احتمال، بله فقط احتمال اندکی برای تغییر وجود داشته باشد، از طریق رأی دادن به کسی است که می‌خواهد تغییری گرچه اندک در وضع موجود به وجود بیاورد. با امتناع از شرکت هیچ به دست نمی‌آید مگر یک ادعا. آن ادعا این است که بگویند چون تعداد شرکت‌کنندگان کم است پس انتخابات مشروعیت ندارد.

🔹برای به کرسی نَشاندن این ادعا باید قوانینی وجود داشته باشد،که با استناد به انها، اقلیت نتواند حکومت کند. چنین قانونی در مملکت ما وجود ندارد، پس با شرکت کنندگانِ بسیار کم هم می‌توان دولت تشکیل داد.

🔹کسی که شرکت نمی‌کند، در حقیقت شرکت می‌کند در به قدرت رساندن کسانی که اصلا اعتنایی به آراء مردم ندارند. اگر رای ندهیم، رای داده‌ایم و اگر رای بدهیم رای نداده‌ایم.

🔹رای می‌دهیم تا منکران حقوق مردم قدرت نیایند و کمک نکنیم به کسانی که با اراء کم، زمام امر اکثریت را در دست گیرند.
هیچ راه عاطفی،اخلاقی، عقلانی دیگری جز شرکت در انتخابات و رای دادن وجود ندارد.

🔹با همه زخمهای عمیقی که بر قلب و روحمان نقش بسته، برای کودکان و جوانان و برای زندگی که هر روز از رنگارنگی آن کاسته می شود و برای لبخندهایی که کم‌کم ،فراموش می شوند و برای اشکهایی که سر ایستادن ندارند، نه ارام که با عجله و بی درنگ باید رفت و برای این که امکان زندگی باقی بماند. اگر احتمال زخم جدیدی را منتفی ندانیم، شاید بتوانیم از یک فاجعه،جان سالم به‌در بریم.

دیدگاهتان را بنویسید