روزنامه شرق نوشت:
🔹«پول را خودم داخل کاسه انداختم تا شاید رهگذری بعد از رفتن به دستشویی پولی بیندازد… مردم می‌گویند از شهرداری برای دستشویی و نظافت حقوقت را می‌گیری و پیمانکار هم می‌گوید از صدقه‌های مردم پول گیرت می‌آید و حق و حقوقم را درست و قانونی نمی‌دهند. بیشترین پولی که یک بار از این صدقه‌ها گیرم آمد، 60 هزار تومان بود… با این‌همه گرانی…».

🔹کارش در سرویس‌های بهداشتی از هشت صبح شروع می‌شد تا هشت شب که درها را قفل می‌کرد و راهی خانه کوچک استیجاری‌اش می‌شد تا از همسرش که در رختخواب بستری و ناراحتی صرع دارد، مراقبت کند. او حالا حدود یک‌ماهی می‌شود که بی‌کار شده است.

🔹قبل از آن تمام سرویس‌ها را نظافت کرده بود و برای دم‌کشیدن چای به قوری بی‌رنگش خیره مانده بود. آه می‌کشید و با لبخند تلخی می‌گفت: «یک کلیه‌ام را برای جورکردن وثیقه و گرفتن وکیل فروختم. پسرم زندانی شد. بدهی بالا آورده بودیم. مبلغ وثیقه بالاتر رفت؛ چشم‌انتطارش هستیم که عفو شود».

دیدگاهتان را بنویسید