🔹یک سال قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی تهران خبر از ناپدید شدن ناگهانی همسر خود و همچنین برادر همسرش داد. این زن در اظهارات ابتدایی خود به ماموران گفت:«من و همسرم به نام مهران در خانه‌مان بودیم که برادرشوهرم به نام مهرداد با شوهر من تماس گرفت و از او کمک خواست. برادرشوهرم در تماس کوتاه خود سراسیمه و مضطرب به شوهرم گفت که چند سارق به گاراژ او واقع در شهریار حمله کرده‌اند. همسر من هم بی‌درنگ به کمک برادر خود رفت. اما بعد از آن هر چه با شوهرم تماس گرفتم پاسخی نداد و حالا هر دو برادر هم‌زمان ناپدید شده‌اند.»

میثم متهم ردیف اول:
🔹من می‌خواستم ماشین بخرم و پول نداشتم، بچه یافت‌آباد بودم و خانواده‌ام دارایی چندانی ندارند، یک روز سامان که از دوستانم است گفت در شهریار گاراژی را می‌شناسد که می‌توانیم از آن سرقت کنیم و پول به دست بیاوریم. گفت تو می‌توانی به آرزویت که خرید ماشین است برسی و ما هم پولدار می‌شویم. قرار شد من و سامان و آرمان به سرقت برویم.

🔹 ما به سمت آهن قراضه‌ها رفتیم و داشتیم آنها را بار می‌زدیم که مهرداد متوجه ما شد و از اتاقک بیرون آمد. او یکدفعه فریاد زد دزد دزد! ما برای اینکه او را ساکت کنیم به سمتش حمله کردیم. او را داخل اتاق انداختیم و دست و پایش را بستیم و دوباره به سمت آهن قراضه‌ها رفتیم. در اتاقک باز بود. سامان متوجه شد مهرداد دستش را باز کرده و با کسی تلفنی صحبت می‌کند.

🔹متوجه شدیم او به برادرش خبر داده که داخل گاراژ دزد آمده است. دوباره وارد اتاقک شدیم. خیلی ترسیده بود تلفنش را خرد کرد و گفت دیگر زنگ نمی‌زند. با این حال ما دوباره دست و پایش را بستیم. می‌دانستیم کسی وارد گاراژ خواهد شد برای همین پشت اتاقک قایم شدیم.

🔹چند دقیقه بعد مهران وارد گاراژ شد و به سمت اتاقک رفت، وضعیت برادرش را که دید عصبی شد، آرمان با قمه به سمتش حمله کرد و یک ضربه قمه به گردنش زد. خون از همه جا بیرون پاشید. من هم چند ضربه با قمه به دست و پایش زدم. بعد به سمت مهرداد رفتیم. آرمان مهرداد را هم زد و او را هم کشت. چاره‌ای نبود باید از دست‌شان خلاص می‌شدیم.

دیدگاهتان را بنویسید