قتل ناموسی بچه محل با یک مشت

در درگیری تن به تن با وارد کردن ضربه به سر مردی جوان او را به کام مرگ کشاند. متهم در همان جریان تحقیقات ابتدایی به قتل مرد جوان در مولوی اعتراف کرد و گفت :
🔹چند وقتی بود که زمزمههایی از سوی دوستانم به گوشم میرسید که خیلی بابت آن عصبانی شده بودم. به غیرتم برمیخورد که پشت سر یکی از اقوام نزدیک من که متاهل هم بود حرف میزدند.میگفتند که مجید برای آنها تعریف کرده که با آن خانم ارتباط دارد.
🔹اول سراغش رفتم و گفتم چرا چنین حرفهایی زدی؟او هم گفت به تو ربطی ندارد و دلم خواسته چنین حرفی بزنم. من گفتم حق نداری با آبروی ما بازی کنی.این شایعه برای خانواده من دردسر و آبروریزی درست میکند.اما او گوشش بدهکار نبود و با لحن بدی با من حرف زد.من هم عصبانی شدم و حسابی برایش خط و نشان کشیدم.
🔹اینقدر ناراحت بودم که چند باری برای مجید پیغام فرستادم و گفتم دست از گفتن این شایعات بردارد.گمان میکنم پیغامهای من به گوشش رسید چون روز حادثه به من پیامک داد و گفت سر فلان خیابان بیا تا ببینم چه حرفی داری. میدانستم قرار نیست در صلح و صفا حرف بزنیم ولی فکرش را نمیکردم کار به اینجا برسد.فقط رفتم که این موضوع حل و فصل شود.وقتی به آنجا رسیدم هر دویمان عصبانی بودیم و با هم درگیر شدیم.در جریان درگیری من به سر او مشتی زدم و خیلی سریع از آنجا فرار کردم.