🔹متهم در ابتدا قصد داشت خودش را بی‌خبر نشان دهد اما در بازجویی‌های فنی لب به اعتراف گشود و به قتل همسرش اعتراف کرد و در تشریح ماجرا گفت:

🔹من و همسرم تقریبا از همان اوایل ازدواج‌مان با هم اختلاف و دعوا داشتیم. شب قبل از حادثه تولد دخترم بود. چندین بار جلوی میهمان‌ها با هم بحث کردیم و همه متوجه اختلاف‌های ما شدند.

🔹بعد از رفتن میهمان‌ها ما باز هم درگیر شدیم تا اینکه صبح بچه‌ها به مدرسه رفتند و ما دوباره درگیر شدیم. من هم از شدت عصبانیت با نخ یکی از بادکنک‌های تولد او را خفه کردم.

🔹دو شبانه‌روز جسد همسرم زیر تخت بود و بچه‌هایم روی همان تخت می‌خوابیدند و به خاطر دلتنگی برای مادرشان تا صبح گریه می‌کردند. تا اینکه روز سوم، وقتی آنها به مدرسه رفتند، خودروی یکی از دوستانم را امانت گرفتم و جسد را پتوپیچ کردم و به منطقه‌ای در شرق تهران بردم و دفن کردم.

دیدگاهتان را بنویسید