ماجرای عجیب سرگردانی یک پسر ۶ ساله در خیابان / این پسر از همه وحشت دارد
🔹با انتقال پسربچهای سرگردان در خیابان به کلانتری، مردی به پلیس مراجعه و ادعا کرد عموی کودک است و ماجرای عجیبی را روایت کرد.
🔹برادرم هر روز با پیکری زخمی و خونآلود به خانه میآمد و بعد هم متوجه اعتیادش شدیم حدود ۶ ماه قبل در حالی که دست پسربچه ۶ سالهای را گرفته بود، به طور ناگهانی به خانه بازگشت و گفت: در این مدت در افغانستان بودم و با زنی در آنجا ازدواج کردم که صاحب همین پسر شدم، اما اکنون عدهای به دنبال من و پسرم هستند و باید مخفی شوم.
🔹او با تاکید بر اینکه پسرم را نباید به هیچکس بدهید تا خودم برگردم، دوباره به مکان نامعلومی رفت. از آن روز به بعد هر بار فردی به در خانه ما میآید و مدعی میشود که با مادر کودک نسبت دارد. حتی یک بار به خانه ما هجوم آوردند و شیشهها را شکستند. امروز هم برای خرید به فروشگاه محلی رفتم که دیدم پسر برادرم پشت سرم نیست. همه جا را گشتم تا اینکه یکی از همسایگان گفت خانمی دست بچه را گرفته بود که ما با پلیس تماس گرفتیم.»
🔹در همین حال زن تبعه افغانستان نیز به کلانتری آمد و ادعا کرد مادر پسر ۶ ساله است ولی کودک از او وحشت داشت.
🔹او گفت: پدر و مادرم قصد داشتند از فرزندم برای گدایی در شهر استفاده کنند چون آنها وضعیت اجتماعی خوبی ندارند به همین خاطر هم مرا کتک زدند. من نمیخواستم پسرم را با خودم ببرم، فقط میخواستم او را ببینم و به آغوش بکشم. حالا هم او را تحویل عمویش بدهید.