نادر جهانبانی؛ خلبان اسطوره دوره شاه یا …!؟

نادر جهانبانی در بامداد ۲۲ اسفند ۱۳۵۷ در زندان قصر به حکم صادق خلخالی حاکم شرع وقت تیرباران شد. روزنامهٔ اطلاعات به تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۵۷ در خبری اسامی یازده تن از محکومان به اعدام را منتشر کرد. متن خبر به شرح زیر است:
، نادر جهانبانی یکی از چهرههای نیروی هوایی شاهنشاهی ایران در سالهای پیش از انقلاب اسلامی است که طی دهههای گذشته، علیرغم اسطورهسازیهای بیسندی که در فضای مجازی از او به عمل آمده، کتاب مستند و مرجعی قابل توجه درباره شخصیت و زندگیاش منتشر نشده بود. شاداب عسکری یکی از افسران بازنشسته ارتش که طی سالهای گذشته به کار تحقیق و پژوهش در تاریخ انقلاب و ارتش اشتغال دارد، در کتابی با عنوان «ژنرال چشم آبی» تلاش کرده این جای خالی را پر و اثری مستند درباره شخصیت مورد اشاره منتشر کند. اینکتاب همزمان با برگزاری سی و چهارمین نمایشگاه کتاب تهران توسط انتشارات شهید کاظمی منتشر شد.
نویسنده «ژنرال چشمآبی» در کتاب خود سوالات بسیار مهمی را درباره جهانبانی و حواشی اطراف شخصیتش مطرح کرده که جستجو برای رسیدن به پاسخ آنها، میتواند انوار حقیقت را بر پرونده جهانبانی بتاباند. تعدادی از اینسوالات از اینقرارند:
* چرا در سالهای حکومت پهلوی به اقدامات برجسته پروازی نادر جهانبانی اشاره نمیشد؟
* چرا در حکومت پهلوی هیچگاه در منصبی که همتراز با شخصیتش باشد قرار نگرفت؟
* چرا هیچگاه بهعنوان یک فرمانده پایگاه هوایی مستقل شکاری حکومت پهلوی منصوب نشد؟
* چرا در دوران ۱۸ ساله فرماندهی ارتشبد خاتمی، یک سال و چندماهه ارتشبد فضائل تدین و دوساله سپهبد امیرحسین ربیعی بر نیروی هوایی شاهنشاهی، جز چهار نفر اول هیئت رئیسه نیرو قرار نگرفت؟
* چرا بیش از ۸ سال بهعنوان جانشین مرکز آموزشهای نیروی هوایی فعالیت کرد؟
* چرا در مراسمهای خاص حکومت پهلوی مثل تاجگذاری یا جشنهای ۲۵۰۰ ساله یا دیدارهای شاه با رئیس جمهور آمریکا نقش یا مسئولیتی نداشت و از او دعوت نمیشد؟
* چرا در حکومت محمدرضا پهلوی کمترینها سهم جهانبانی شده است؟
* چرا هیچکتابی درباره او به رشته تحریر در نیامده و فقط به بیان و پخش شایعات بسنده شده؟
اگر بخواهیم حرف آخر را همان اول کار بزنیم، جان کلام شاداب عسکری که برای تهیه و تدوین کتاب «ژنرال چشمآبی» ۴ سال زمان صرف کرده، این است که برای نادر جهانبانی، جایگاهی فراتر از جایگاه حقیقی دوران خدمتش در ارتش شاهنشاهی ساخته شده است. اینپژوهشگر میگوید جهانبانی را مطرح میکنند تا فضایی ایجاد شود که رفتار و عملکرد قاطبه چهرهها و مقامات رژیم پهلوی، یعنی نظامیانی همچون سرپاس مختاری، امیراحمدی، نصیری، تیمور بختیار و … که افرادی خشن، سفاک و بیرحم بودند، نه تنها از ذهن مردم بلکه از صفحات تاریخ معاصر هم زدوده شود. همچنین افسانههایی درباره عملیات پیچیده نظامی توسط جهانبانی مطرح میشود که صحت یا عدم صحتشان تا به حال بهصورت مستدل، مشخص نشده است. عسکری میگوید عدهای تلاش میکنند مصادیقی مرتبط با نادر جهانبانی را تحت شرایطی که صحت و سقم آنان بهطور کامل نامشخص و مبهم است، طوری بازتعریف کنند که جذاب و عوامپذیر باشد؛ ازجمله ایجاد گروه پروازی نمایشی تاج طلایی، گزیر از محاصره هواپیماهای دشمن، فرود اضطراری در جاده، عبور از زیر پل اهواز و…
عسکری میگوید تردیدی وجود ندارد که پیشنهاددهنده و موسس تیم آکروجت طلایی سرتیپ محمد خاتمی فرمانده وقت نیروی هوایی بوده نه نادر جهانبانی. اما لیدری اولین تیم تشکیلشده، برای سهسال به سرگرد جهانبانی واگذار میشود و از سال ۱۳۴۲ به بعد، هیچسابقهای مبنی بر ادامه حضور و پرواز جهانبانی در تیم پروازی آکروجت ایران وجود نداردعسکری در اینکتاب با رجوع به پروندهها و افراد زنده ازجمله یکی از برادران و خواهران نادر جهانبانی، در پی تاباندن حقیقت بر پرونده اینافسر نیروی هوایی شاهنشاهی است و بسیاری از شایعات و افسانهسازیهایی را که در فضای مجازی درباره جهانبانی ساخته شده _مانند انوشیروان جهانبانی فرزند نادر جهانبانی _ مردود اعلام میکند؛ ازجمله عبورش با هواپیما از زیر پل اهواز، تاسیس گروه آکروجت طلایی، عکس دستگیریاش توسط مردم و مضروبشدنش، پروازش با هواپیمای فانتوم از روی جاده، مانور محیرالعقول در پرواز به عراق و …. سوال مهمی که عسکری درباره افسانههای منصوب به جهانبانی مطرح میکند، این است که چگونه خلبانی که از سال ۱۳۴۴ از واحدهای پروازی منفک و به یگان ستادی منتقل شده، میتوانسته اینمجموعه از اقدامات را انجام داده باشد؟ چون ابتدا جهانبانی را بهصورت موقت از واحد پروازی و مشاغل فرماندهی حذف کردند و هیچگاه تا سال ۱۳۵۷ به این واحدها بازگردانده نشد. نادر جهانبانی تا زمان پیروزی انقلاب، تحت مراقبت اداره ضداطلاعات ارتش قرار داشت.
نادر جهانبانی هیچگاه بهعنوان عضو هیئت رئیسه نیروی هوایی یعنی چهارنفر اول حاضر در بین مقامات نیروی هوایی شاهنشاهی منصوب نشد. در مقطع درگیری ایران و عراق در اواخر دهه ۱۳۴۰ و اوایل دهه ۱۳۵۰ هم بهعنوان جانشین مرکز آموزشهای نیروی هوایی مشغول بود و نمیتوانست دخالتی درباره ایندرگیری و حتی اطلاعی در اینخصوص داشته باشد.
عسکری میگوید تردیدی وجود ندارد که پیشنهاددهنده و موسس تیم آکروجت طلایی سرتیپ محمد خاتمی فرمانده وقت نیروی هوایی بوده نه نادر جهانبانی. اما لیدری اولین تیم تشکیلشده، برای سهسال به سرگرد جهانبانی واگذار میشود و از سال ۱۳۴۲ به بعد، هیچسابقهای مبنی بر ادامه حضور و پرواز جهانبانی در تیم پروازی آکروجت ایران وجود ندارد. یکی دیگر از افسانههایی که نویسنده «ژنرال چشمآبی» سعی کرده بیاصلوسند بودنش را اثبات کند، این است که هیچمسابقه نمایشی بین تیم آکروجت ایران و سایر کشورها مثل آمریکا برگزار نشد و فقط چندین اجرای برنامه همزمان با یکدیگر داشتهاند.