نگاهی به فرمول متفاوت قصهگویی در «گناه فرشته» و ایدهای که حامد عنقا دنبال میکند؛
آرامآرام مرتکب میشویم!
🔹 آیا سریال «گناه فرشته» توانسته است مخاطبانش را به قلاب بیندازد؟ اینکه بعد از قسمت پرخون و جاندار ابتدایی، ناگهان سرعت ارائه اطلاعات گرفته شده و ریتم وقوع حوادث در قسمتهای دوم و سوم کاهش یافته است، آیا به معنای از دست رفتن فرصت طلایی شکار مخاطب نیست؟
🔹 به نظر میرسد برای حامد عنقا در مقام راوی اصلی، نه فقط «چگونگی جنایت» موضوعیت نداشته که حتی «چرایی» آن هم در اولویت نبوده است؛ به زبان سادهتر «جنایت» تنها بهانه و پسزمینهای برای طرح مضامین دیگری است که آرامآرام در رگ و پی داستان در حال تزریق است.
🔹 داستان این سریال در ظاهر از تبوتاب افتاده و بهخصوص در دو قسمت اخیر، تلاطم متناسب با یک روایت جنایی را نداشته است اما آنچه در زیر متن روایت جریان دارد، آرامآرام قرار است تبدیل به یک شوک در روایت شود.
🔹شوکی که عنقا در تجربههای قبلی خود همچون «آقازاده» به خوبی ثابت کرده، وارد کردن آن به مخاطب را بلد است، اما عجلهای هم برای آن ندارد!