🌛در سه سال اخیر، زندگی بسیاری از خانواده‌های ایرانی با موج بی‌رحمانه تورم دگرگون شده است. حبوبات، این منابع غنی از پروتئین گیاهی که روزگاری نقش محوری در تغذیه سالم خانوارها داشتند، اکنون به کالایی دور از دسترس تبدیل شده‌اند.

🌛نخود، عدس، لوبیا، که روزی غذای ساده و بی‌ادعای مردم این سرزمین بود، حالا با قیمت‌های نجومی‌شان، دیگر جایی در سبد خرید بسیاری از خانواده‌ها ندارند. حذف تدریجی این مواد مغذی از سفره‌ها، نه فقط یک اتفاق اقتصادی، بلکه تراژدی انسانی عمیقی است که آهسته و بی‌صدا رخ داده است.

🌛این روزها، بسیاری از پدران و مادران با نگاهی غمگین به قفسه‌های خالی از حبوبات در خانه‌هایشان، به این فکر می‌کنند که چگونه از عهده تأمین غذای سالم برای فرزندان خود برآیند. هر کیسه کوچک عدس یا لوبیا، که تا چند سال پیش با قیمتی معقول و قابل دسترس بود، اکنون همچون وزنه‌ای سنگین بر دوش آن‌هاست.

🌛این پدران و مادران می‌دانند که هر بار حذف یک وعده غذایی مغذی، چیزی بیشتر از یک کمبود موقتی است. این حذف‌ها، در طول زمان به کمبودهای جدی‌تری در سلامت فرزندانشان تبدیل می‌شود، آینده‌ای که روز به روز در حال از دست رفتن است.

🌛حذف پروتئین گیاهی از سبد خانوار، تصویر تلخی از روزگار کنونی ماست. این اتفاق، فراتر از مسأله اقتصادی، داستانی از دست رفتن امنیت غذایی و فروپاشی امید است. روزهایی که مادران در آشپزخانه‌هایشان با مواد ساده، غذایی سالم و مغذی آماده می‌کردند، به خاطره‌ای تبدیل شده که با هر وعده حذف شده، غمگین‌تر و دورتر می‌شود.

🌛این تورم سنگین، تنها افزایش قیمت‌ها نیست، بلکه شکافی عمیق در سفره‌ها و دل‌ها ایجاد کرده است. خانواده‌ها، با هر خرید روزمره، با این واقعیت تلخ مواجه می‌شوند که غذا، که روزی بدیهی‌ترین حق انسان بود، اکنون تبدیل به کالایی لوکس شده است. و این غم بزرگتر از آن است که بتوان تنها با کلمات توصیفش کرد، این غم در قلب‌ها و زندگی‌ها جاری است.

دیدگاهتان را بنویسید