چرا به دکتر پزشکیان رأی میدهم؟
✍️احمد زیدآبادی
🔹من از پیش از دوم خرداد بر این باور بودم که راه اصلاحات در کشور ما از انتخابات عبور نمیکند و چه بسا تحمیل یک رئیس جمهور و یا مجلس “غیرخودی” به حکومت، وضع را از جهاتی پیچیدهتر و راه اصلاح واقعی را ناهموارتر و دشوارتر میکند.
🔹همواره بر این باور بودم که نیروهای منتقد و مخالفان مسالمتجو باید خارج از قدرت رسمی بایستند و با تکیه بر امکانات مدنی و تقویت نیروی اجتماعی، توازنی در برابر قدرت دولت پدید آورند و از این رهگذر راه تعاملی معنادار و قدرتمند را با نهادهای حاکم به قصد دستیابی به توافقی در جهت اصلاح شیوهٔ حکمرانی بگشایند.
🔹همواره نظرم بر این بوده است که دستگاه دولت فقط مخزن امکانات و منابع نیست، هزاران محدودیت و مسئولیت و گرفتاری هم دارد و در وضعیتی مانند کشور ما چه بهتر که افراد مورد اعتماد و وثوق صاحبان اصلی قدرت زمام امور اجرایی را به دست گیرند تا از یکسو در برابر سختیها و زمختیهای کار اجرایی و فشار مطالبات عمومی به واقعبینی روی آورند و از سوی دیگر، دستگاه دولت به محل منازعات فرساینده و بیحاصل بینجناحی تبدیل نشود و حداقلِ کارآمدی را برای پیشگیری از انباشت مشکلات و تبدیل آنان به سیلی مخرب و یا بهمنی ویرانگر فراهم کند.
🔹از همین رو، همیشه بر لزوم اصلاحات پیشاانتخاباتی برای معنادار شدن امر انتخابات و امکانِ اصلاحات از بالا اصرار داشتهام و به همین جهت در اغلبِ مقاطع انتخاباتی تمام فشارهای روانی دوستان و کنشگرانِ مشتاق انتخابات را به جان خریدهام و با آنان همراهی نکردهام.
🔹هنوز هم بر همان عقیدهام و خللی در ارکان این نگاه و تحلیل پدید نیامده است. با این همه، حادثهٔ غیرمترقبهٔ سقوط هلیکوپتر مرحوم رئیسی و همراهانش و روند انتخابات زودهنگام متعاقب آن، وضعی در کشور ما پدید آورده که همگی ما را در شرایط اضطراری و بغرنجی قرار داده است.
🔹اگر انتخابات به سمتی میرفت که یک اصولگرای معمول حتی فردی مانند محمدباقر قالیباف به دور دوم انتخابات راه مییافت، دلیلی برای احساس اضطرار و لزوم مشارکت در انتخابات پدید نمیآمد اما مکر روزگار سبب بالا آمدن کاندیدایی شد که به نظر من پایی بر روی زمین ندارد و چنان شیفتهٔ ذهنیات خود است که امیدی به تعدیل و نرمش او در برابر زمختترین واقعیات هم نمیرود.
🔹او حتی کاندیدایی منفرد هم نیست که بتوان به کنترل او توسط ساختارهای موجود امید بست. آقای دکتر جلیلی متکی بر یک نیروی تشکیلاتی و همبسته و سخت ایدئولوژیک است که به دلایل مختلف آزادی عمل بسیاری پیدا کرده و میتواند خواستهای خود را به هر نهادی تحمیل کند.
🔹ما تا کنون با چنین پدیدهای در کشور روبرو نبودهایم و بدبختانه مجموع شرایط داخلی و خارجی ایران نیز چنان شکننده و برای امنیت ملی پرمخاطره است که نمیشود ریسک سپردن قوهٔ مجریه به چنین نیرویی را در چنین وضعی به جان خرید و با کنارهگیری از انتخابات راه پیروزی آن را هموار کرد.
در طرف مقابل این جریان اما دکتر مسعود پزشکیان قرار دارد. دکتر پزشکیان به لحاظ توانمندیهای فردی ضعف و قوتهایی برای امر حکمرانی دارد که در مناظرات و تبلیغات انتخاباتی او آشکار شده است. در واقع اگر بخواهم صریح و صادقانه سخن بگویم فرستادن او به پاستور مثل فرستادنش به روی میدان مین است! با این حال، چارهای جز این فداکاری وجود ندارد.
🔹واقعیت این است که من اطمینانی برای موفقیت دکتر پزشکیان در تحقق وعدههایش در مقام ریاست جمهوری ندارم، اما در مقابل وضع مقدر و محتومِ به قدرت رسیدن تیم آقای جلیلی، او یک شانس و احتمال است که با درایت بسیار شانس و احتمال موفقیتش افزایش مییابد.
🔹بزرگترین سرمایهٔ دکتر پزشکیان صداقت و پاکدستی و دلسوزی بدون ریا و نفاق او برای مردم و کشور است. با این سرمایه میتوان اعتماد مردم را جلب کرد و با ارکان قدرت هم به تفاهم نسبی رسید. برای این منظور، تمهیدات بسیاری لازم است که نخستینِ آنها دور کردنِ “مشتاقان خدمت”! و افراد حاشیهآفرین و پر سر و صدا و ماجراجو از دور کابینه و تشکیل تیمی متخصص و پرحوصله و سلیمالنفس و حساسیتزدا و اهل اقناع و تعامل در نهاد اجرایی کشور است.
🔹به امید آنکه خداوند به این ملک باستانی و این مردم رنجکشیده بار دیگر یاری رساند و آنها را از این عقبهٔ هولناک به سلامت گذر دهد، من در روز جمعه رأی خود را به نام دکتر مسعود پزشکیان به صندوق میاندازم و از همهٔ آنان که به تشخیص سیاسیام باوری دارند درخواست میکنم که تردید را کنار بگذارند و با سربلندی و افتخار همین کار را بکنند و از طعن طاعنان نهراسند. آنچه باید از آن هراسید، عافیت پیشه کردن به قیمت هل دادن کشور به پرتگاهست!
یجزیالله صادقین بصدقهم.