تراژدی بنام «زندانیان مالی»
✍️ صادق زیباکلام
🔹تا قبل از رفتن به اوین،من تصور میکردم مشکلات مملکت همانگونه که بارهاگفته بودم خلاصه میشد درضعف دمکراسی: فقدان انتخابات آزاد، محدود نبودن قدرت واختیارات ارکان قدرت به قانون و پاسخگو نبودنشان، اقتصاد فاسد وناکارآمد دولتی واین دست مسائل. اما آشنایی ام دراوین با شماری از زندانیان مالی سبب شد تا متوجه شوم که کشور با مصیبت عظیم دیگری روبروست که ابعاد آن کمتر از خشک شدن دریاچه اورمیه ، مهاجرت پزشکان، کمبود آب، سرخوردگی جوانان از گذشته وناامیدیشان از آینده، فرونشست فلات قاره ایران و… نیست.
🔹نخستین نکته درخصوص زندانیان مالی تعداد آنان است.آقای علی ضابطیان که رئیس بند ما در اوین بود و جدای از آنکه جوان بسیار درستکار و با شخصیتی است خودش هم درگیر پرونده مالی میباشد بمن میگفت شش سال پیش که بزندان آمده بوده در هفته ۴ الی ۵ متهم مالی به زندان میافتادند. اما ظرف یکی دوسال اخیر روزانه ۴الی۵ متهم مالی به زندان اضافه میشوند. بمن گفتند که “زندان تهران بزرگ” به تنهایی ۲۸هزار زندانی مالی دارد. در خود اوین هم از بیش از ۳ هزار زندانی، در حدود یکصد نفر سیاسی، ده پانزده نفر ترانس و مابقی مالی هستند. البته ترانسها بواسطه ارتکاب جرائم زندانی شده بودند. کشورهای پیشرفته بجای خود، دلم میخواست آمار زندانیان ایران را با کشورهای همردیفمان مثلا ترکیه و پاکستان مقایسه میکردیم.
🔹بعد از تعداد وسرعت افزایش متهمین مالی، مشکل بنیادیتر نحوه دادرسی و بزندان افتادن آنهاست. من با سرگذشت بسیاری ازآنها آشنا شدم. اگرنصف آنچه که میگفتند حقیقت میداشت، میبایستی برای سیستم قضایی که آنها را به زندان انداخته بود تاسف خورد. در پایان سرگذشتشان، با تعجب میپرسیدم که “چرا شما اینها را به قاضی نگفتید؟ چرا توضیح ندادید که آن طلب، یا آن چک، بابت چه چیز بوده و شما اصلا بدهکار نبودهاید؟” همواره یک پاسخ بیشتر نمی شنیدم: “آقای دکتراصلا قاضی گوش نمیکرد؛ میگفت چک شما برگشته و یا شما متعهد به پرداخت بودهاید؛ یا میروید زندان یا بدهیتان را میپردازید. اگرهم نسبت به شاکی ادعایی دارید، اول بدهی تان را بپردازید بعد علیه شاکیتان شکایت نمایید.” و این را من از یک یا دو متهم نشنیدم. بسیاری ازآنها میگفتند که سرقضات آنقدر شلوغ است و آنقدر پرونده ریخته که حتی اگرخواسته باشند وقت بگذارند وبدقت رسیدگی کنند هم، عملا برایشان مقدور نیس