محمدجواد غلامرضا کاشی و بررسی دغدغه های نسل دهه ۸۰

محمدجواد غلامرضا کاشی، استاد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی:

🔹ادعای من این است که جامعه ایران به تدریج به یک وضعیت تازه ای وارد می شود. نشانه اش هم این است که از دموکراسی حرف زده می شود، ولی اگر به ادبیات دهه ۳۰ و ۴۰ ایران مراجعه کنید، مشاهده خواهید کرد که آزادی تا چه اندازه ای مفهوم مقدس و اسطوره ای دارد.

🔹دیگر کسی از مفهوم مقدس آزادی به معنای اسطوره ای آن حرف نمی زند. آخر آزادی موجود این است که “آقا به توچه، ولم کن”. این به توچه، ولم کن، می خواهم آن گونه که دوست دارم زندگی کنم. زمانی که ادبیات دهه ۳۰ و ۴۰ مراجعه می کنید، مشاهده می کنید که آزادی، یعنی چه؟ در آن ادبیات می خوانیم که خداوند انسان را آزاد آفریده است، انسان در آزادی خودش چه طوفان هایی می کند،و …

🔹جامعه ایران امروز، آرمانگرا نبوده و دنبال قهرمان هم نیست. ذهنیت جمعی ایرانیان، در این تاریخ یکصد ساله، تا دو یا سه دهه پیش، سرشار از حماسه و آرزوهای بزرگ، و قهرمانان آن چنانی و این چنینی است.

🔹درک این دوره ها بسیار سخت است. بنابراین باید بپرسیم دارد چه اتفاقی می افتد؟ من می خواهم بگویم که مجال در پرانتز نهادن آن امر عریان، واقعی، دارد از جامعه ایران رخت برمی‌بندد. ما امروز به وضعیتی مواجه ایم، که با مقوله آزادی، نه به مثابه یک آرمان و ارزش مقدس، بلکه به مثابه یک امر عینی مواجه ایم. سوژه های پر از میل و پر از آرزو.

🔹جامعه ایران امروز، به اعتبار هیچ امر مقدسی، به اعتبار هیچ غایتی، به اعتبار هیچ چشم انداز روشن فردایی، حاضر نیست امر این جا و اکنونی را در پرانتز بگذارد. البته این گونه نیست که کسی نگذارد، گروه هایی چنین می کنند، اما شما نمی توانید این ها را به ذهنیت جمعی مردم تبدیل بکنید.

دیدگاهتان را بنویسید