✍️ سید عبدالجواد موسوی

🔹 از صبح که خبر کشته شدن معدن چیان را دیدم حال و روزم دگرگون است. می خواستم در سالگرد شجریان چیزی بنویسم اما دیدم زیادی بی دردانه است. حالم از خودم بهم خورد. من هم در این سال ها به نوبه خودم کم بی اعتنا نبوده ام به اخباری از این دست. در تمامی این سال ها برای اتفاقاتی به مراتب کوچک تر از این، زمین و زمان را بهم دوخته ایم و البته خوب کاری کرده ایم. اصلا قیاس کار بیهوده ای است.

🔹 در کجای جهان یک فاجعه بارها و بارها به یک شکل اتفاق می افتد و هیچ کس چاره ای نمی اندیشد؟ می توان همه این حرف ها را با گوش سیاست و یا همین شعارهای معمول و مرسوم روزمره شنید و نویسنده را به هرچیزی متهم کرد. مهم نیست. اما امیدوارم شخص آقای پزشکیان و عده ای از دوستان نزدیکش که با نهج البلاغه انس دارند عدالت را جدی تر از شعارهای انتخاباتی بگیرند و از یاد نبرند قول آن جان جهان را که فرمود: فرصت ها هم چون ابر می گذرند.

🔹اگر کار امروز را به فردا نیندازند و بی هراس از گردن کلفت های با نفوذ، همین فاجعه را جدی بگیرند و حقیقتا پیگیر عوامل و مقصرانش باشند شاید بتوان امید داشت که دیگر شاهد چنین فجایعی نباشیم وگرنه باید فاتحه همه چیز را خواند.

دیدگاهتان را بنویسید