🔹خلاقیت یعنی دیدن چیزی که دیگران نمی‌بینند؛ پیدا کردن راهی برای ایجاد معنا در جایی که به ظاهر معنایی وجود ندارد.

🔹دیوید هامونز، هنرمندی که در میان سرمای زمستان، گلوله‌های برفی فروخت، با کاری به ظاهر ساده و شاید حتی عجیب، جهان را به فکر فرو برد.

🔹او نه فقط گلوله‌های برف، بلکه ایده‌ای تازه می‌فروخت: اینکه در دل عادی‌ترین چیزها هم می‌توان ارزشی پیدا کرد.

🔹هامونز با این کار نشان داد که هنر و بازاریابی از یک اصل مشترک سرچشمه می‌گیرند: قدرت ارتباط با مخاطب. گلوله‌های برفی او فقط برف نبودند؛ آن‌ها پیام‌آور ایده‌ای بزرگ‌تر بودند.

🔹اتفاقی که شاید خریدارانش را به این فکر می‌انداخت که چگونه چیزی به این ساده‌گی، در دستان یک انسان خلاق، به کالایی قابل خرید تبدیل شده است.

🔹این اقدام نشان می‌دهد که موفقیت در هنر یا تجارت، فقط درباره محصول نیست. بلکه درباره این است که چگونه آن محصول را می‌بینی و به دیگران نشان می‌دهد.

🔹بازاریاب موفق کسی است که در وسط کویر بتواند خاک بفروشد، نه کسی که درجایی پراز انسان های تشنه، آب عرضه کند.

🔹هامونز این مفهوم را در عمل به تصویر کشید و نشان داد که گاهی داستانی که به یک محصول می‌بخشیم، از خود محصول مهم‌تر است.

دیدگاهتان را بنویسید