صدای محیطبانان شنیده نمیشود؛ جان در برابر حقوقی که هیچ نیست

🔹متخلفینی که شکار غیرمجاز میکنند و سابقهدار هستند، با یک فیش حقوقی معمولی آزاد میشوند یا روندهها سالها زمان میبرد تا رسیدگی شود و به اجرای حکم برسد.
🔹یک محیطبان: قضات و دادستانها بعضاً درک درستی از محیطزیست و اهمیت آن ندارند؛ منِ محیطبان تازه باید در دادگاه برای قاضی توضیح بدهم که فلان گونه حیوانی مهم است و اگر از بین برود چنین و چنان میشود.
🔹خیلی از اینها خلافکارهای سابقهدارند و بلدند چطور از درگیریها قسر دربروند، آن وقت همکار مظلوم ما با ۶۰ سال سن گیر قانون میافتد/امروز اکثر محیطبانها شغل دوم دارند؛ مگر می شود حفاظت از محیطزیستت را به محیطبان بسپری ولی به او حقوق به اندازهی کافی ندهی که برود سراغ شغل دوم!
🔹در این بیست سال حتی بیمهی من را به عنوان محیطبان واریز نکردند، دوستان سازمان محیط زیست زیر بار نمیروند، بیمه محیطبانها را کارمند واریز میکنند؛ کارمند صبح میآید و شب میرود خانه! اصلاً سختی کار را برای ما به رسمیت نمیشناسند