عباس عبدی: پزشکیان با واقعیتهای سختی روبهرو شده که تصورش را هم نمیکرد

عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب، که تا چندماه پیش در صف حامیان ایده وفاق دولت پزشکیان….
نبوی
عباس عبدی، فعال سیاسی و تحلیلگر سیاسی اصلاح طلب، که تا چندماه پیش در صف حامیان ایده وفاق دولت پزشکیان بود، این روزها در صف منتقدان دولت قرار گرفته است و معتقد است؛«دُز انتقادی را باید بیشتر کرد، این به سود دولت و شخص پزشکیان هم است تا متوجه اثرات رفتار خود باشد. »
او با بیان اینکه «پزشکیان با واقعیت های سختی روبرو شده که تصورش را هم نمی کرد»، خاطرنشان می کند؛ «راهبرد وفاق پزشکیان به نقطه مطلوب نرسید زیرا…»
عبدی می گوید؛«وفاق با مردم نه تنها رخ نداده و افراد جدیدی به این جریان یا دولت اعتماد نکرده و ملحق نشدهاند، بلکه اعتماد ماههای اول نیز کاهش چشمگیری یافته و نزدیک به نصف شده است.»
مشروح گفتگوی عباس عبدی فعال سیاسی اصلاح طلب را بخوانید؛
*آقای عبدی! هفت ماه از انتخابات میگذرد، شما از فعالان این انتخابات بودید و نقش مهمی در دفاع از پزشکیان داشتید، ولی اکنون دو پرسش جدی مطرح است، اول اینکه چرا خودتان منتقد شدهاید، و دوم اینکه آیا این انتقادات به معنای آن است که روش خود را در حمایت از پزشکیان شکست خورده میدانید؟ این انتقاد یا پرسشی است که به شما میکنند.
اول در باره خودم بگویم. نقشی که از ۳۵ سال پیش برای خود تعریف کردهام و با روحیاتم سازگاری هم دارد، پژوهشگری و نیز نوعی از کنشگری منتقدانه و مستقل است. به همین دلیل دنبال مسئولیت دولتی نیز نبودهام و با این تعریف پیشنهادی هم طبعا به من نخواهد شد.
البته این رفتار، شامل دفاع و مخالفت و انتقاد میشود. البته خیلیها فقط مخالفتها و انتقادات را به یاد میآورند یا در ذهن آنان میماند، و کمتر دفاعیات را به خاطر دارند، برای نمونه در دوره آقای هاشمی گر چه منتقد سیاستهای او بودم ولی از اصلیترین رویکردش که حرکت به سوی اقتصاد آزاد و تعدیل بود، دفاع میکردم، حتی عدول از آن را هم در سال ۱۳۷۳ نقد کردم. در دوره آقای خاتمی نیز همین رفتار را داشتم. هم به صورت عمومی و هم خصوصی و شخصی نقد میکردم در حالی که مدافع ایشان شناخته میشدم.
یادداشت «استخوان لای زخم» در سال ۱۳۸۱ یکی از اخرین نشانههای آن بود. حتی پیش از انتخابات سال ۱۳۸۰ رفتم پیش ایشان و گفتم که نامزد نشود، مگر اینکه شرایطی باشد که بتواند کاری کند. نامزد شد و بعدها چند بار با حسرت این توصیه مشفقانه مرا یادآوری کرد.
حتی درباره احمدینژاد هم همین گونه بودم. گر چه حضور او در پاستور با آن اخلاقیات و ذهنیتهای عجیب و ویرانگر، درد جانکاهی بود که باید تحمل میشد، ولی هنگامی که سیاست انتقال یارانهها را پیش گرفت از آن دفاع کردم و مکرر و مفصل هم دفاع کردم.
درباره آقای روحانی هم از اولین حامیان او بودم در حالی که تا هیچگاه و حتی تا کنون یک کلام هم با او همصحبت نشدهام و در سال ۱۳۷۳ هم مرا از مرکز تحقیقات استراتژیک اخراج کرده بود، ولی حمایت و انتقاد هم میکردم.
در دولت رییسی هم با اینکه در انتخابات شرکت نکردم و رأی ندادم ولی اگر کار مفیدی میدیدم ابایی از اظهار آن نداشتم، از جمله سفرهای روز اول او؛ و البته انتقاد هم کم نبود، چون ضرورت داشت. دولت و شخص آقای پزشکیان هم مستثنی از این قاعده نیستند….
*اینها را میتوان پذیرفت ولی به نظر میرسد که نقدهای شما زودتر از انتظار آغاز شده و شاید به معنای وجود شکاف عمیق میان انتظارات شما و رفتار و وضعیت و عملکرد موجود پزشکیان باشد.
این را رد نمیکنم. به نظرم آقای پزشکیان برخلاف آنچه که نمیگوید با واقعیتهای سختی روبرو شده که تصورش را هم نمیکرده است. از این نظر هم باید با او همدلی کرد. در روز تحلیف ترور هنیه در تهران، سپس اتفاقات لبنان و بعد از آن تقابل موشکی با اسراییل و اوضاع ارزی و از همه بدتر آمدن ترامپ، و تاثیر آن در حوزه روابط خارجی ایران بود. در داخل هم بدترین مانع او استعلامهایی است که متکی به مصوبهای از مجلس استصوابی در پاییز ۱۴۰۱ است.
مصوبهای که در عمل شکلگیری هر گونه دولت حتی با حداقلی از کارآمدی را منتفی کرده است. مجموعه این مسایل موجب شده که اصلیترین راهبرد وی که وفاق است در عمل به نقطه مطلوب نرسد. مواضع رسمی درباره مذاکره احتمالی نیز راه را بسته است یا حداقل اینکه جامعه چنین تصوری دارد.
مشکل ناترازی انرژی گاز و برق و بنزین نیز که امسال به نقطه بحرانی خود رسیده و با کاهش ذخیره آن در تابستان از سوی مسئولان دولت قبل، تجربه بدی را بویژه در تعطیل کردنهای پیاپی در زمستان برای جامعه رقم زده و موجب تشدید حس ناتوانی شده است. یک بار در آن اوایل دولت دیدم که آقای پزشکیان با عصبانیت نسبت به واردات بنزین معترض بود و میگفت که من نمیتوانم بپذیریم که دارو نداریم، ولی پول برای واردات بنزین میدهیم! ولی میداد. چرا؟ اگر دقت کنید چون در جزییات حل شده و مدتی است که در سخنرانیهایش جملات عجیب و فاقد گزارههای روشن و معنادار و نیز تکراری دارد. این ویژگی گفتاری محصول دو چیز است. اول بنبست عملی، دوم ناتوانی یا منع در ابراز بنبست و دلایل آن….
*آقای عبدی! با این حساب آیا از شرکت فعال در انتخابات پشیمان هستید؟
خیر. زیرا گر چه انتظارات من از آقای پزشکیان بیشتر از این بود که الآن میبینم، ولی اتفاقات خوبی هم در این مدت رخ داده است، و مهمتر از همه هنگامی با وضعیت عدم شرکت و آمدن کسی مثل جلیلی مقایسه میکنم که حتی تصورش موجب وحشت برای سرنوشت ایران است. با این حال باید این بخش پرسش را مفصلتر پاسخ دهم…
در زمان انتخابات من به گونهای تحلیل میکردم که برای برخی این پرسش پیش آمده بود که گویی اطلاعاتی ویژه دارم. در حالی که چنین اطلاعاتی نداشتم. البته بعدا متوجه شدم که پس از انتخابات اسفند ۱۴۰۲ و مشارکت بسیار اندک در تهران صدای ناقوس خطر بلندتر از آن بود که شنیده نشود و از همان زمان و پیش از سقوط بالگرد هم تغییر سیاست انتخاباتی با هدف افزایش مشارکت مردم کلید زده شده بود.