✍🏻محمد مهاجری

🔹وزیر قطع ارتباطات گفته است:می‌خواهیم طی یک برنامه ۵ ساله، فضانورد ایرانی با پرتابگر یا کپسول زیستی ایرانی ، به فضا بفرستیم

🔹برنامه‌ ما این است که جلوتر برویم این را چند صد کیلو کنیم در افق دو سه سال آینده بتوانیم چند تُنش کنیم متناسب با این باید بقیه زیرساخت‌هایمان هم توسعه پیدا کند مثلاً ما الان در حوزه آزمایشگاه‌هایی که ماهواره‌های ما آنجا جمع می‌شود اصطلاحاً تجمیع می‌شود و بعد مورد آزمون‌های متعدد قرار می‌گیرد.

🔹نقل است که حاکمی از راهی میگذشت. جوانی را دید که دیگ شیر بر آتش گذاشته و با خود حرف می‌زند. گوش داد ببیند چه می گوید.

🔹می‌گفت این یک دیگ شیر را که جوش بیاید می‌فروشم و با سودش یک دیگ شیر دیگر میخرم و همینطور روزهای متوالی شیر می‌فروشم و پول جمع می‌کنم .

🔹وقتی ثروتمند شدم می‌روم خواستگاری دختر حاکم و او را به عقد خود درمی‌آورم. بالاخره او دختر نازپرورده ای است و خرده فرمایش دارد. یک روز لباس می‌خواهد و روز دیگر کفش طلب می‌کند و دیگر روز توقع جواهرات دارد. من هم نباید در برابر این خواسته‌های تسلیم شوم. بنابراین مخالفت می‌کنم و اگر اعتراض داشته باشد و حرف زیادی بزند با لگد حسابش را می‌رسم.

🔹جوان ین جمله را در حالی گفت که با لگد زد به ظرف شیر و آن را واژگون کرد و در واقع همه رویاهایش بر باد رفت.

🔹حاکم که این واقعه را دید دستور داد آن بدبخت را دستگیر کردند و ۱۰۰شلاق زدند . حاکم در حالی که آن نگون‌بخت شلاق می خورد به او گفت این تنبیه بخاطر آن است که اگر لگد تو به دخترم خورده بود الان مرده بود!

🔹مراقب باشید آقای وزیر! ادعاهای بزرگ را کنار بگذارید و فضا را رها کنید. فعلا روی همین زمین مشکل ارتباطات مردم و اینترنت را حل کنید. حواستان باشد لگدتان به دیگ نخورد!

دیدگاهتان را بنویسید