آمدیم زغال سنگ بکنیم، جان کندیم
زینب مرزوقی، خبرنگار فرهیختگان به دامغان رفته و با برخی خانوادههای جانباختگان و برخی مهندسان معدن طزره گفتوگو کرده است:
🔹کارفرماها بیمه را بهشکلی رد نمیکنند که سختی کار به معدنکار تعلق بگیرد
🔹همین مالیات، یک کارگر معدن برای چه چیزی مالیات میدهد؟ پول خونمان را ما مالیات میدهیم؟
🔹معدنکار زندهاش هم مرده است. مگر اینکه چند نفر بمیرند تا کسی بیاید و ببیند درد معدنکار چیست.
🔹میگفت من رو ندارم به پسرمان بگویم پول ندارم برایش دوچرخه بخرم. خودت قانعش کن
🔹بعد از حادثه بچههای برادرشوهر و خواهرشوهرم هر روز صبح گریه میکنند. میگویند نکند بابای ما هم عین بابای هستی و آرسام بشود
🔹برادرم در ٧٠٠ متر زیر زمین جان باخت. آن هم به دلیل ناایمن بودن معدن رزمجاه غربی
🔹هیچکدام از کپسولهای اکسیژن حتی گاز نداشت. هر چه کپسول اکسیژن را میکشیدیم، همه یا خالی بودند یا تاریخ انقضایشان گذشته بود.