روزنامه هم میهن نوشت:

🔹دیگران، همه ناگزیر از حذف‌اند. فرقی هم ندارد استاد دانشگاه باشند یا بازرگان یا بازیگر یا مجری یا وکیل یا دانشجو یا کنشگر یا کارآفرین یا کارگر. «دیگری» بودن، در چنین ساختاری مصداق جرم ازلی و ابدی است. منطق چنین ساختاری، جز آپارتاید نیست. آپارتایدی که معیار آن، نه حتی رنگ و نژاد که عقیده است.

🔹«هم‌عقیده» بودن و وفادار بودن و پابه‌رکاب بودن است که ثروت، قدرت و منزلت فرد را تعیین می‌کند؛ نه تخصص و سابقه و دانش. در سایه همین برهم‌ریختن معیارهاست که هر رخدادی ممکن می‌شود. هر استاد دانشگاهی با هر وزن و سابقه‌ علمی قابل حذف می‌شود. همچنان که هر وکیلی با هر جایگاهی در جامعه حقوقی کشور یا هر هنرمندی با هر میزان تبحر و هنری. دلیل این وضعیت هم روشن است. معیار، دیگر نه علم، نه حق، نه هنر، نه تجربه و نه هیچ‌چیز دیگر نیست.

🔹معیار، فقط قدرت است. شما می‌توانید امروز یک مجری فحاش و مهاجم تلویزیونی باشید و فردا بر کرسی استادی مهمترین دانشگاه کشور تکیه بزنید؛ اگر و فقط اگر، طبق خواست قدرت عمل کرده باشید. و بالعکس، ممکن است با سال‌ها سابقه و اعتبار در میان دانشگاهیان و دانشجویان، یک‌شبه حکم اخراج‌تان صادر شود؛ اگر و فقط اگر، جایی به‌نحوی در نقد قدرت و دولت سخنی گفته باشید یا توئیتی زده باشید.

دیدگاهتان را بنویسید