آیت الله سیدمحمد موسوی خوئینی در یادداشتی درباره‌ی انتخابات اخیر نوشت:

🔹برگزارکنندگان این انتخابات و انتخابات قبل و آن‌ها که در این دو دوره سربرآوردند گویا برای خودشان سهمی در پیدایش وضع اسفناک کنونی قائل نیستند؛ شاید هم این وضع را آنچنان اسفناک نمی‌دانند. احتمال دارد عامل تنگناهای طاقت‌فرسای کنونی را خیل عظیم مردمی بدانند که در انتخابات شرکت نکردند.

🔹راستی چه کسانی بیشترین خسارت‌ها را به ارزش‌های متعالیِ ملی و دینی وارد می‌کنند؟ مدیران و حامیان وضع طاقت‌فرسای امروز، برای پیشبرد امور در ادارۀ کشور، به جای کاربستِ سازوکارهای علمی و عقلانی، دین و مقدّسات و معنویات را هزینه می‌کنند و در همین انتخابات، کسانی را که پای صندوق رأی حاضر نشدند، به انحراف از راه خدا و علمای اسلام و امام خمینی (رض) متهم کردند. آیا آن‌ها توجه ندارند که با این قبیل سخنان چه خسارتی به ارزش‌های معنوی یک ملت وارد می‌کنند؟

🔹کسانی که میوۀ درخت رنجور انتخابات را چیده‌اند و از کشتۀ خویش ناخرسندند و نمی‌خواهند بدانند که چه کرده‌اند و چه می‌کنند که کار انتخابات به اینجا کشیده شده است و مهم‌تر از آن چرا کار مُلک و ملت و دین به اینجا رسیده است، گریبان کسانی را گرفته‌اند که با اکثریت همراهی و همدلی کرده‌اند، گویی می‌خواهند دست به هر کاری بزنند تا فاصلۀ خود را با اکثریّت، که در امر حکمرانی، آرای آنان مُتّبع است، بیشتر کنند.

🔹یکی از این کارها رفتاری است که نسبت به شخصیتی مانند جناب آقای خاتمی در پیش گرفتند، شخصیتی که در انتخابات سال ۱۳۷۶ ابر و باد و مه و خورشید و فلک را به کار گرفتند تا مردم به او رأی ندهند، ولی اکثریت قاطع رأی‌دهندگان او را انتخاب کردند. در دوران ریاست جمهوری او به جای آنکه حرمت انتخاب مردم را نگه دارند، هر از چندی مانعی بر سر راهش ایجاد کردند، و البته با همۀ آن کارشکنی‌ها، طبق آمار، موفقیت‌های او از آن پس تکرار نشده است.

🔹آن‌ها باز هم بر شخصیتی که اگر امروز محبوب‌ترین نباشد دست‌کم یکی از محبوب‌ترین‌ها است می‌تازند و نکته‌ای که از آن غافل‌اند این است که از این رفتار دور از انصاف و آدابِ انسانی با خاتمی، چه کسی زیان می‌کند. سال‌ها است که محدودیت‌های خبری و غیرخبری بر جناب آقای خاتمی اعمال می‌شود و بدگویانش از هیچ زشت‌گویی‌ای فروگذار نمی‌کنند و تنها عِرض خود می‌برند و راست این است که آنکه زیان می‌بیند نه خاتمی که کسانی‌اند که بر شیوۀ نادرست مدیریتشان بر کشور اصرار می‌ورزند و خودشان و مردم را گرفتار مشکلات روزافزون کرده‌اند و بدین ترتیب از همان سی‌واندی‌درصد هوادار خود نیز می‌کاهند. ای کاش بدانند که در امر حکمرانی، پیروزی سرانجام با اکثریّت است.

دیدگاهتان را بنویسید