✍️ مهرداد احمدی شیخانی، روزنامه‌نگار

🔹هم‌نسلان من حتماً آن قدیم‌ها را یادشان هست که مردم توی خانه‌هایشان مرغ و خروس نگه می‌داشتند. واقعیت این است که آن زمان‌ها چنین چیزی امکانش بود. خانه‌ها حیاط داشتند و باغچه، یک گوشه حیاط می‌شد یک لانه‌ای برای مرغ و خروس و جوجه‌ها درست کرد و آشغال غذاها را هم ریخت جلویشان و گاهی هم یک دانی، گندمی، چیزی بر آن اضافه کرد.

🔹این روش زندگی، ادامه فرهنگ و زندگی روستایی بود که هنوز با جوان بودن شهرنشینی در کشور، همچنان بین بعضی رواج داشت.

🔹ما یک همسایه‌ای داریم که برای دختر خردسالش از این جوجه‌ها که گاهی در برخی از نقاط شهر می‌فروشند گرفته بود. از همین جوجه‌های زردرنگ یک روزه که اکثراً عمر درازی هم ندارند و نگهداری‌شان به ندرت نتیجه‌بخش است. اما از قضای روزگار، جوجه این همسایه ما زنده ماند و بزرگ شد و برای خودش خروسی شد.

🔹مشکل این همسایه ما شاید این بود که هنوز نمی‌دانست که زندگی‌ها تغییر کرده و دوره نگهداری مرغ و خروس سر آمده، آن هم در شهرهای بزرگ و آن هم در آپارتمان. اینکه یک چیزی را به هر دلیلی داشته باشی و کلی هزینه‌اش کنی و تازه هیچ فایده‌ای برایت نداشته باشد البته تنها مشکل این همسایه ما و افرادی مثل او نیست.

🔹خیلی‌های دیگر هم هستند که به زور دارند چیزهایی را نگه می‌دارند که به درد هیچ‌کس نمی‌خورد. مثلاً هفته پیش معاون فرهنگی و اجتماعی فرمانده سپاه پاسداران گفته بود: «مردم ایران رغبت چندانی به دیدن برنامه‌های صداوسیمای جمهوری اسلامی ندارند».

🔹این همه هزینه را برای این همه نهادهایی که چنین وضعیتی دارند برای چه باید از جیب مردم پرداخت کرد؟ خروسی که نه تخم می‌گذارد و نه می‌شود گوشتش را خورد و فقط برای رضایت نورچشمی نگه‌اش داشته‌ایم و کلی هم از جیب ملت هزینه‌اش کنیم، برای چی و برای کیست؟ و آن‌وقت برای ادامه دادن چنین وضعیتی با این اوضاع خراب اقتصادی که دست در جیب سوراخ مردم می‌کنیم و با انواع مالیات‌ها، پول نداشته مردم را از آنها می‌گیریم

دیدگاهتان را بنویسید