✍️ رضا امیرخانی

🔹همه‌ی این‌ها به کنار،
از دهه‌ی چهل شمسی که دولت تلاش کرد کوره‌پزخانه‌های تهران را خراب کند، شغلی درست شد که کارش میل‌خراب‌کنی بود.

🔹میل‌خراب‌کن می‌نشست تو قهوه‌خانه که کسی بیاید سراغ‌ش برای احیای زمین و تخریب میل کوره‌ی آجرپزی.
روش این‌گونه بود که با تیشه‌ی دستی در فاصله‌ی کم از زمین دیوار را می‌تراشیدند و می‌رسیدند به تیرهای چوبی میل. بعد با حوصله آتش روشن می‌کردند و تیرها را با هم می‌سوزاندند، جوری که همه با هم ضعیف شوند.

🔹نقل می‌کردند که میل‌خراب‌کن‌ها همه را عقب می‌راندند اما خودشان با اطمینان از سقوط در جای میل تا لحظه‌ی آخر دور میل می‌چرخیدند و آتش را تنظیم می‌کردند با کاه و خرده چوب. یک آب‌‌تاوه هم دم دست داشتند برای تیر چوبی موریانه خورده‌ای که مثلا سریع آتش می‌گرفت…

🔹حالا بعد شصت سال از آن میل‌خراب‌کن رسیده‌ایم به این اساتید!

🔹 ارزش حقیقی و تخصصی میل‌خراب‌کن قهوه‌خانه‌نشین را دادیم و ارزش حقوقی شهردار منطقه و ناحیه‌ی پشت‌ میزنشین را معوض برداشتیم…

🔹بگردید در اخبار روزانه، چند اسم با تخصص حقیقی پیدا می‌کنید؟
توسعه همین جاست…

دیدگاهتان را بنویسید