🔹جماران در یادداشتی نوشت: استاد محمدرضا شجریان بعد از اتفاقاتی که پس از انتخابات سال 88 در کشور رخ داد، تصنیفی بر اساس شعر فریدون مشیری خواند با این مطلع: «تفنگت را زمین بگذار». او با زبان هنر، حکام را دعوت به مهربانی با مردم می‌کرد اما در فضای غبارآلود، حرفش از سوی برخی تندروها شنیده نشد.

🔹استاد شجریان یگانه چهره‌ای نیست که دلش برای ایران و مردمان آن می‌تپید. خیلی‌ها بودند و هستند که دلشان خون است برای ایران! هر کدام با زبانی حرفشان را زدند و می‌زنند. فیلم «غریب» نیز از همین جنس است که کلام و منش قهرمان آن نسخه‌ای نجات بخش برای ایران امروز است.

🔹این فیلم گوشه‌ای از زندگی شهید محمد بروجردی را روایت می‌کند که در بلوای اوایل انقلاب و پیش از آغاز جنگ تحمیلی به کردستان رفت تا با گروهک‌های تجزیه طلب مبارزه کند.

🔹بروجردی با دست خالی به غرب کشور می‌رود و خیلی زود پی می‌برد حتی با داشتن زور و اسلحه نمی‌تواند مردم را با خود همراه کند.

🔹بروجردی راه چاره را در «گفتگو» می‌بیند و روشش مثل خیلی از مسئولان نبود که پشت تریبون بایستد و «حرف‌های قشنگ» بزند. او ابتدا شنوده خوبی بود و وقتی حرف دوست و دشمن را گوش داد با آن ها وارد مباحثه شد. به گواه روایت‌های عینی، او با این شیوه توانست حاکم قلب مردم شود و کشور را از یک پیچ خطرناک نجات دهد.

🔹امروز چند مسول سراغ داریم که حاضرند با مردم «گفت و گو» کنند؟ آیا مثل بروجردی می توانند از پست و مقام های وسوسه برانگیز دل بکنند و نفس به نفس مردم زندگی کنند؟

دیدگاهتان را بنویسید