حسین شریعتمداری: مرحوم بهآذین به ما گفت “دستگیری من لطف خدا بود”
مديرمسئول كيهان:
🔹مرحوم اعتمادزاده، با نام مستعار «بهآذین» یکی از اعضای برجسته حزب توده بود. ادیبی توانمند بود و قلم شیوایی داشت. رمان «دُن آرام» اثر «میخائیل شولوخف» نویسنده بلند آوازه روسیه در قرن بیستم را به زیبایی ترجمه کرده بود.
🔹بسیاری بر این باورند که بهآذین با ترجمه زیبای «دُن آرام» به رمان شولوخف ارزش افزوده داده است.
🔹بعد از بازداشت اعضای حزب توده، با اشاره حضرت امام(ره) و به اتفاق دو تن دیگر از برادران سپاه برای بحث و گفتوگو با برخی از اعضای این حزب و مخصوصاً احسان طبری که حضرت امام روی ایشان تاکید داشتند به دیدار آنها رفته بودیم.
🔹بعد از بازگشت مرحوم احسان طبری به دامان اسلام عزیز که فقط به فقط از الطاف خدای مهربان بود، به سراغ به آذین رفتیم.
🔹اولین سؤالش این بود که برای چه آمدهاید؟! گفتیم؛ ما [یعنی نظام اسلامی] متاع گرانبهایی داشتیم که از ما دزدیدهاند. آمدهایم متاع خود را پس بگیریم! با تعجب پرسید متاع به سرقت رفته شما به من چه ربطی دارد؟! گفتیم؛ آن متاع گرانبها خود شما هستید! ولی مشکل ما این است که شما به دشمنان وطن خویش که شما را از ما دزدیدهاند اعتماد بیشتری دارید تا به ما و نظام اسلامی و مردمی که متعلق به آنها هستید…
🔹گفتوگو با مرحوم به آذین چند جلسهای به طول انجامید و سرانجام، تصویر غلطی که از اسلام عزیز و انقلاب و نظام برخاسته از آن در ذهنش شکل گرفته بود فرو ریخت.
🔹آخرین سؤالش این بود که وقتی نظام اسلامی و مخصوصاً حضرت امام -تاکید از او بود- تا این اندازه نسبت به سرنوشت افراد راه گم کردهای نظیر ما حساس هستند و دل میسوزانند، چرا مرا دستگیر کردهاید؟ پاسخ ما این بود که اگر دستگیر نشده بودی به راه خطایی که در پیش گرفته بودی ادامه میدادی. سرش را به نشانه تفکر پائین انداخت و پس از چند لحظه درحالی که قطره اشکی به گونهاش دویده بود گفت؛ دستگیری من هم لطف خدا و بخشی از روند بیداریم بود…