خاطرات جالب رضا امیرخانی از پدرش که دوست نداشته پسرش نویسنده باشد
رضا امیرخانی نویسنده:
ابتدا پدرم کارهایم را جدی نمیگرفت و آن را یک تفریح وقتگیر میدانست، کنایهاش باعث شد با شبکه توزیع و نشر آشنا شوم
یکبار یکی از مخاطبانم را در فرودگاه دید که از کتابم تعریف میکرد. پدرم به من گفت باورم نمیشود که هیچ دیوانهای کتاب تو را بخواند./ رادیو مضمون
با فیلترشکن روشن روی لینک زیر بزن و مصاحبه کامل را بشنوید