خاطرهای شیرین و دیرین از مرحوم شهیدرئیسی
✍️ محمد مهاجری
🔹اوایل سال۱۳۸۳ گزارشی از سوی سازمانبازرسیکلکشور منتشر شد که در آن آمده بود: فردی(که نامش ذکر نشده بود) در یک سازمان (که نامشخص بود) تخلفی مرتکب شده (به نوع تخلف اشاره نشده بود)و به مجازات (معلوم نبود چهمجازاتی) محکوم شده است.
🔹آن روز سرمقاله کیهان نوبت من بود و با لحنی طنزآلود به همین موضوع پرداختم. نکته اصلی مطلب این بود که چنین اطلاعرسانی که هیچ چیزی معلوم نیست چه فایده دارد.
🔹آن وقت ها کیهان روزنامه عصر بود و معمولا حول و خوش ساعت یک بعدازظهر منتشر میشد. در دفتر سردبیری مشغول کارهای روزنامه بودم که مسئول دفتر سردبیری اطلاع داد از سازمان بازرسی تماس گرفتهاند و با تو کار دارند.
🔹گوشی را برداشتم و سلام کردم. در این موارد قاعده بر این بود که اگر از سازمانی تماس گرفتند و اعتراضی به مطلبی داشتند محکم دفاع کنم. به همین دلیل تصمیم گرفتم جدی جواب بدهم.
🔹صدای آن سمت گوشی، اما اصلا جدی نبود بلکه خیلی هم صمیمی می نمود: «من ابراهیمرئیسی هستم رئیس سازمان بازرسی»
🔹برایم عجیب بود که تماس نه از طریق منشی بلکه مستقیما از طرف شخص او برقرار شده. و همین کافی بود که موتورم را پیاده کند!
🔹ادامه گفتوگو صمیمیتر هم شد بخصوص که مرحوم رئیسی گفت همه انتقادات را قبول دارم و بعدش هم دلایل و توجیهات آن نحوه اطلاعرسانی در باره تخلفات را توضیح داد.
🔹شیرینی آن گفتوگوی دلپذیر در همه این۲۰سال باقی است و همه انتقادات تلخی که به او داشته ام نتوانسته است آن شیرینی را از بین ببرد.
🔹خدایش بیامرزد و عاقبت همهمان را نیکو گرداند.