زن جوانی همسرش را به بیمارستان برد و گفت سکته کرده اما پزشکان آثار خفگی را در او مشاهده و پلیس را خبر کردند.پس از آن مأموران پلیس با دستور قضایی جسد را به پزشکی قانونی منتقل و تحقیقات خود را برای رسیدن به حقیقت آغاز کردند. در نخستین گام به تحقیق از نیما پسر ۹ ساله مهران پرداختند.

او گفت:

پدر و مادرم همیشه با هم دعوا داشتند. دیشب پدر و مادرم مثل همیشه با هم دعوا می‌کردند که عمه‌ام به خانه‌مان آمد و حرف‌هایی زد و رفت. پس از آن درگیری پدر و مادرم بیشتر شد و کارشان به زد و خورد کشید. من و برادر کوچکم از ترس‌مان به اتاق رفتیم و در را بستیم تا اینکه چند دقیقه بعد مادرم جیغ بلندی کشید و من بیرون آمدم و دیدم پدرم روی زمین افتاده است و حرکت نمی‌کند. بعد مادرم با کمک همسایه‌ها پدرم را به بیمارستان رساند.

پس از اظهارات نیما، میترا تحت بازجویی قرار گرفت و به قتل همسرش اعتراف کرد و گفت:

🔹۱۰ سال قبل با مهران ازدواج کردم و از همان سال‌های اول با هم دعوا و اختلاف داشتیم و درگیری ما به خاطر دخالت‌های خواهرشوهرم بیشتر می‌شد. شب حادثه شوهرم می‌خواست مرا بکشد که به سختی خودم را نجات دادم و گلویش را فشار دادم که به یکباره متوجه شدم دیگر مقاومتی نمی‌کند.

🔹همان موقع او را رها کردم و دیدم روی زمین افتاد. اول فکر کردم سکته قلبی کرده و بلافاصله با جیغ و داد از همسایه‌ها کمک خواستم و او را به بیمارستان رساندم اما پزشکان اعلام کردند در اثر خفگی جان باخته است. باور کنید قصد کشتن همسرم را نداشتم./

دیدگاهتان را بنویسید