✍️ احمد زیدآبادی

🔹برای داوری در مورد پرونده‌های مالی افراد و انتساب فساد به آنها من همیشه بی‌نهایت محتاط بوده‌ام، چرا که کمترین بی‌دقتی و یا بی‌اطلاع از همهٔ ابعاد قضیه در این موارد می‌تواند آبروی فردی را به باد دهد و آبروی آدمیزاد هم کم از جان او نیست، حالا طرف هر که می‌خواهد باشد توفیری نمی‌کند حتی اگر دشمن خونی ما باشد.

🔹از همین جهت در مورد آنچه در بارهٔ مسئلهٔ مالی شیخ کاظم صدیقی گفته شده است، تا هنگامی که تمام ابعاد ماجرا روشن نشود، نظری ندارم.

🔹اما دو نکته در مورد آقای صدیقی که جنبهٔ علنی و آشکار دارد، یکی عجیب و دیگری تکاندهنده است.
نکتهٔ عجیب اینکه وی لابد در منابع دینی از قول بزرگان خوانده است که مؤمن اندوهش در دلش پنهان است، اما چرا اندوه او همیشه در چهره‌اش نمایان است؟
نکتهٔ تکان‌دهنده هم اینکه او رابطهٔ افراد مورد علاقهٔ خود را امام دوازدهم شیعیان چنان راحت و بی‌ملاحظه مطرح می‌کند که کار از دو حال، فراتر نمی‌رود.

🔹حالت اول اینکه به درست بودن ادعایی که مطرح می‌کند، اصلاً اهمیت نمی‌دهد.
حالت دوم هم اینکه، موضوع را چنان ساده و پیش‌پاافتاده می‌بیند که گویی راست و دروغش برایش علی‌السویه است و بدین ترتیب عملاً هر نوع ادعایی در این باره را از اثر و اعتبار می‌اندازد.

دیدگاهتان را بنویسید