🔹حامد عنقا نویسنده، تهیه کننده و کارگردان: به روایت همکارانم، ایشان برای دقایقی برای رسیدن به سرویس بهداشتی چند پله ای را بالا می رود، اما پشیمان می شود و به همکاران می گوید که من را خبر کنند تا جای دوربین را برای سکانس های مورد نظرمان فیکس کنیم. در همین فاصله کوتاه برگشت، دچار سرگیجگی و بی حالی می شود.

🔹مهدی سلطانی که نزدیک تر به ایشان بود احساس می کند آقای پورصمدی از پله ها سر خورده ، سریع خودش را می رساند که می‌فهمد از حال رفته اند. آقای پورصمدی را زمین می خوابانند. من که گوشه دیگری بودم متوجه شدم همه در حال دویدن به سمتی اند و از این لحظه من هم به صحنه رسیدم.

🔹ما به سرعت وضعیت را به اورژانس اعلام کردیم و موتورلانس بلافاصله رسید و شروع به کارهای اولیه کرد. ما هم کمی متشنج بودیم و نسبت به اینکه چرا خود آمبولانس نیامده شاکی بودیم که بعدا متوجه شدیم این روال پروتکل آنهاست و موتورلانس زودتر می رسد. بعد از چند دقیقه عمل احیا انجام شد و ادامه پیدا کرد تا اینکه آمبولانس هم رسید و و سریعا ایشان را به بیمارستان نیکان منتقل کرد. من و خانم لادن مستوفی و آقای قلی پور مدیر تولید مجموعه، آمبولانس را همراهی کردیم و حدودا پنج شش دقیقه بعد به بیمارستان رسیدیم.

🔹به گفته عنقا زنده یاد پورصمدی بلافاصله به اتاق احیا برده شد و کادر درمان تلاش زیادی برای احیای ایشان کردند: در ابتدا امیدواری هایی بود و سوالاتی هم در خصوص مصرف دارو یا سابقه بیماری ایشان از ما شد و ما تاکید کردیم که ایشان به واسطه سبک زندگی و دوران طولانی ای که برای عکاسی در کوهستان و بین عشایر داشتند جزو سلامت ترین آدم ها بودند و مشکل خاصی نداشتند. در این فاصله خانواده ایشان آمدند و درست دقایقی بعد فوت ایشان توسط بیمارستان اعلام شد و همه اعضای گروه که نگران و منتظر در بیمارستان بودیم انگار چک محکمی خوردیم. همه چیز سریع، کوتاه و ناباورانه اتفاق افتاد!

🔹برخی رسانه ها اعلام کردند که آقای پورصمدی حین کار فوت شدند در حالی که روز کاری ما هنوز شروع نشده بود، اما اشکالی ندارد، الان بزرگترین اشکال از دست دادن و فوت ایشان است. جامعه هنری یک آدم تکرار نشدنی را از دست داده.

🔹برای سریال «گناه فرشته» در پیش تولید برای همکاری دعوتشان کردم، ایشان ابتدا گفتند شما همه جوانید و من پیرمرد را می خواهید چه کار. من هم گفتم می خواهم بزرگتر باسواد و با تجربه ای باشد بالای سر این گروه جوان که اگر اشتباهی کردیم بدون ملاحظه کاری و با دلسوزی بهمان گوشزد کند. حرفمان کمتر از ۲۰ دقیقه طول کشید و با همان دست تنومندشان دست همکاری دادند.

🔹بعد که شهاب حسینی به ما اضافه شد دیدم دوستی و حس و حال خوبی که این دو با هم داشتند چه فضای درستی برایمان ایجاد کرد. فیلمبرداری اولین کار آقای حسینی «ساکن طبقه وسط» را آقای پورصمدی کار کرده بود و سال ها قبل تر هم با یکدیگر در «مدار صفر درجه» همکاری کرده بودند. رابطه ی پدر و پسری عجیبی داشتند به شکلی که شهاب حسینی پس از درگذشت ایشان با جدیت و غم دردناکی می گفت که من دوباره یتیم شدم.

🔹عنقا در پایان درباره اینکه چه کسی قرار است جایگزین مرحوم پورصمدی در ادامه مسیر ساخت سریال شود نیز گفت: درباره این موضوع فکر نکرده ام چرا که حالم خوب نیست. این روزها عزادارم و فقط به این فکر می کنم چه تلخ و دردناک است که رفیق خوبم را از دست داده ام.

دیدگاهتان را بنویسید