اعتماد نوشت:

🔹با گذشت حدود ۴سال از شکل‌گیری ایده ساختار یکدست قدرت و بیش از ۲سال از یکدست‌سازی کامل قدرت و مدیریت در ایران، شاید زمان آن رسیده باشد که نوری به ابعاد پنهان عملکرد ساختاری تاباند که قرار بود از طریق تجمیع قدرت در یک جناح و حذف کامل رقبا، کشور را به سمت رشد و پیشرفت هدایت کند.

🔹اصولگرایان اما پس از شکست پروژه یکدست‌سازی قدرت در زمان احمدی‌نژاد، بیکار ننشستند و زمینه اجرای این ایده را پس از رای دوباره مردم به دولت روحانی استارت زدند. با پایان گرفتن انتخابات سال ۹۶ بود که یک‌بار دیگر، ایده شکل‌گیری ساختار یکدست قدرت در ایران توسط برخی چهره‌های اصولگرا که داعیه تئوری‌پردازی برای جناح راست را داشتند، مطرح شد.برخی لیدرهای جبهه پایداری و چهره‌هایی چون علی‌اکبر رائفی‌پور، حسن عباسی، احمد پناهیان و… مدام در خصوص مزایای تشکیل ساختار یکدست قدرت در ایران داستان‌سرایی می‌کردند.

🔹این افراد با نظرسازی وضعیت سیاسی ایران با چین، استدلال می‌کردند همان‌طور که در چین حزب کمونیست به عنوان اقلیتی محدود با مشارکت حدود ۸میلیون نفر قادر است رتق و فتق امور، بیش از ۱.۵میلیارد چینی را ساماندهی کند، در ایران هم اقلیت رادیکال در جناح راست می‌تواند حیات و ممات ایرانیان را به دست گرفته و آنان را به سمت ساحل سلامت هدایت کند.

🔹اما با نگاهی به وضعیت شاخص‌های اقتصادی، وضعیت احزاب و تشکل‌های مدنی، مطالبات اصناف و بررسی دیدگاه‌های کارشناسی و اظهارات اساتید می‌توان گفت که هرگز عملکرد ساختار یکدست قدرت به وعده‌هایی که از قبل در خصوص آن داده شده بود، تطابقی ندارد.

دیدگاهتان را بنویسید