🔹داستان دو فردی که در هفته های اخیر دچار خطا شدند و به کانون افکار عمومی رفتند، هر چند در دو فضای متفاوت شکل گرفتند ولی در ۲ نقطه با شباهت کاملی به هم رسیدند.

🔹اولی، قصه کاظم رجبی صدیقی است؛ تولیت حوزه علمیه امام خمینی در منطقه ازگل تهران است و دومی، حکایت علیرضا پناهیان است و حرف های سخیف و زننده اش درباره رسول الله (ص) و امیرالمؤمنین(ع).

🔹صدیقی و پناهیان، درگیر دو ماجرا با دو ماهیت متفاوت شدند ولی قصه هایشان در دو نقطه تلاقی کرد که اتفاقاً این دو نقطه، جاهایی هستند که سرنوشت ملت ها در آنها تغییر می کند؛ همانند تابلوهایی که بر سر دو راهی ها نصب می شود و بسته به این که مسافران کدام تابلو را بپسندند و به کدام مسیر بپیچند، مقصدهایشان دیگر گونه خواهد بود:

۱ – نقطه اول، عدم پذیرش خطا و اعتراف به آن است.

🔹یکی از دو راهی هایی که انسان ها را در سطح فردی و ملت ها را در تزار کلان از یکدیگر متمایر می کند، همین “پذیرش خطا” و ” قبول تاوان خطا”ست. بسیار خوانده ایم که در فلان کشور توسعه یافته، مقامی که خطای مختصری داشته، در حضور رسانه ها و مقابل دوربین ها بدان اعتراف و از سمتش استعفا کرده و خود را به دست قانون سپرده است. در مقابل، بسیار دیده ایم که در جهان سوم، صاحبان نام و منصب، خطا می کارند و پاداش درو می کنند و طلبکار هم می شوند.

۲ – ماجرای صدیقی و پناهیان در تقاطع قبیله گرایی هم به هم رسید./

دیدگاهتان را بنویسید