عبور از مرز ناامنی
✍️ محمدرضا ظفرقندی
🔹نظام بهداشت و درمان سه ضلع یا سه پایه دارد و این سه پایه کاملاً با هم مرتبطاند: ضلع اول، نیروی انسانی است که به نظر من، مهمترین ضلع است. ما باید نیروی انسانی کافی، متخصص و در مرز علم دنیا داشته باشیم؛ ضلع دوم، اقتصاد درمان است. بالاخره کار پزشکی هزینهبر است و وسایل و تجهیزات و دارو باید داشته باشیم. اگر اینها نباشند، کار دچار مشکل میشود و آن اثربخشی را نخواهیم داشت؛ و ضلع سوم هم ساختار درمان است. هر کشوری ساختاری دارد، مثلاً کانادا و انگلیس ساختار پزشک خانواده دارند. اینکه میگویم اینها با هم مرتبط است، اگر اقتصاد درمان درست نباشد نمیتوانید هزینهها را تأمین کنید و آن درمان را نیروی انسانی، بهخوبی انجام نمیدهد. اگر شما ساختار درست نداشته باشید، هرچقدر پول هزینه کنید در چاه ویل ریخته میشود؛ یعنی اثربخشی خود را ندارد. ما الآن در این سه بعد دچار چالش و مشکل هستیم و هیچوقت با این معضلی که امروز در نیروی انسانی با آن روبهرو هستیم مواجه نبودهایم و این معضل ناشی از دو ضلع دیگر نیز هست.
🔹ما در زمینه تجهیزات با مشکلات عدیدهای روبهرو هستیم، وقتی تجهیزات نیست، احساس خجالت و ناکارآمدی میکنیم. یکی از دلایل اصلی مهاجرت این است؛ یعنی در ردههای بالا، فوقتخصصی و پیشرفته وقتی با کمبود امکانات کاری مواجه میشوید، طبیعتاً کمکم به این فکر میکنید جایی بروید که اثربخشی داشته باشید و از کار شما استفاده شود. قبلاً فقط تعداد محدودی از فارغالتحصیلان جوان مهاجرت میکردند؛ یعنی کسانی که مثلاً امسال فارغالتحصیل پزشکی عمومی شدند و دوست داشتند برای تخصص به کشورهای دیگر مانند امریکا، کانادا و استرالیا مهاجرت کنند، ولی الآن این ابعاد به مراحل خیلی بالاتر رسیده است. جایی که الآن شما هستید مرکز تحقیقات تروماست. من در این مرکز چهار استاد داشتم که از این چهار استاد، دو نفر از آنها در مرحله استادتمامی و فوقتخصص مهاجرت کردند.
🔹درباره اینکه گفته میشود وضع پزشکان خوب است، اینجا مسئله فقط خوب بودن وضعیت اقتصادی ملاک نیست. اولاً آنهایی که میگویید وضع خوبی دارند ماکزیمم ۱۰ درصد جامعه پزشکی هستند. من اگر عدد و رقم بگویم شما آشنا خواهید شد، ولی آن ۱۰ درصد هم وقتی که با شرایطی مانند بیثباتی جامعه، تورم افسار گسیخته، هیجانات سیاسی و تغییرات یا تهدیدهای اجتماعی مواجه میشوند دیگر نمیمانند. بالاخره اینها آدمهای الیت جامعه و شناختهشده هستند و دوست دارند در یک محیط باثبات کار کنند.
🔹به هر حال مهاجرت این قشر تأثیر منفی بسیاری دارد. فقط بحث پزشکی هم نیست، موج مهاجرت پرستاران بسیار جدی شده است. فضا طوری شده که وقتی به اتاق عمل میروم میبینم پرستاران یک گوشه نشستهاند و کتاب زبان میخوانند که بروند. درباره آنها عامل اقتصادی خیلی جدی است و حق هم دارند. عدم تطابق حقوق با تورم و تخریب اقتصادی پولی کشور این نتایج را دارد. حقوق متوسط یک پرستار ۱۵ میلیون تومان است. من پرستاری میشناسم که سه شیفت کشیک میدهد و متأهل است، گاهی از او میپرسم کی به زندگی و بچهات میرسی؟
🔹دو اتفاق مهم در حال رخ دادن است: یکی عدم تطابق درآمدها با تورم است، یعنی یک پزشک جوان در ایران با این مقدار حقوق تا آخر عمرش هم نمیتواند خانهدار شود! شما چه توصیهای به او دارید؟ جوان است و با حقوقی که میگیرد و درآمدی که دارد تا بیمهها بخواهند به او پول دهند شش ماه زمان میبرد و با تورم عجیب این روزها نمیتواند ادامه دهد. شرایط همین بوده، اما در این سالها خیلی بدتر شده؛ و مورد دیگر، عدم تعادل یا ثبات سیاسی و اجتماعی است و فشارهای بیش از اندازه سیاسی و اجتماعی، هم خودشان و هم خانوادههایشان را خسته میکند.
🔹منبع: چشمانداز ایران شماره ۱۴۴