✍️ سید عبدالجواد موسوی

🔹درباره اشعار بی محتوا و شکل عزاداری های سخیفی که دارد تبدیل به عادت و هنجار می شود آن قدر نوشته ایم و نوشته اند که دیگر دارد به امر مبتذلی بدل می شود. آری، اعتراض به امر مبتذل هم می تواند از فرط تکرار خود به پدیده ای مبتذل تبدیل شود و این ظاهرا تقدیر تاریخی ماست که همه چیز جلوی چشم ما رو به ادبار برود و در نهایت به سخیف ترین چیز ممکن بدل شود و ابتذال بشود فرجام و سرنوشت ما.

🔹کار از هزل و هجو هم گذشته. در شب اربعین که گذرم به یک روستای کاملا سنتی افتاده بود از بلندگوی مسجد چیزی شنیدم که به همه چیز شبیه بود الا نوحه و روضه. اصلا بگذارید واضح تر بگویم: یک چیزی داشت پخش می شد که اگر شما از تقویم چیزی نمی دانستی یقین پیدا می کردی این جا محل عروسی و پایکوبی است. والله بی اغراق می گویم. اگرچه سال هاست دیگر کمتر چیزی تعجبم را بر می انگیزد اما این بار واقعا تعجب کردم. یعنی چه؟ این جا دیگر چرا؟ چرا باید ابتذال آن هم در پوشش دین و مذهب و آیین و سوگواری پایش تا به این جا هم برسد؟

دیدگاهتان را بنویسید