«بایزید مردوخی و توقف‌های قطار نظام تدبیر» عنوان یادداشت علی ربیعی برای روزنامه اعتماد است که در آن آمده:

🔹به اعتقاد من، یکی از مصایب نظام تدبیر در کشور، فقدان نظریه است.این امر را در روزهای اول مسوولیتم در وزارت کار دریافتم که نظریه‌ای برای اشتغال و فقرزدایی و عدالت‌گستری به عنوان راهنمای عمل وجود ندارد. متاسفانه این سندروم نامناسب گریبان نظام آکادمیک ما را هم گرفته است.

🔹در کنار ایجاد زمینه‌ای برای ظهور نخبگان، ایجاد جریان پژوهش ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. به نظرم یکی از مشکلات صد ساله اخیر ما، توجیه‌کنندگان و فیلسوف‌الملوکان در کنار مدیران ارشد ما در سازمان‌ها و نهادها هستند.

🔹بایزید مردوخی به عنوان یک کرد با مذهب سنی در بعد از انقلاب بالیدن گرفت، در سمت‌های موثری چون دبیری صندوق ذخیره ارزی قرار گرفت. اما از دوره‌ای به بعد، به‌رغم تواضع و آمادگی، کمتر به کار گرفته شد. این رفتاری است که با بسیاری از فرزندان این سرزمین کرده‌ایم. باز هم تفاوت مردوخی آن است که به‌رغم ناملایمات تازه‌آمدگان، اندکی از تعهد متخصصانه‌اش به کشور کم نشد. اما چه زمانی نامهربانی با فرزندان و پیاده کردن نخبگان از قطار نظام تدبیر کشور متوقف می‌شود؟ فرصت آن فرا نرسیده که یک‌بار هم که شده از بیرون به قطار نظام تدبیر کشور نگاهی بیندازیم؟ در هر توقف، چه کسانی را پیاده و چه کسانی را سوار می‌کنیم؟

دیدگاهتان را بنویسید