جواد موگویی مستندساز و تاریخ‌پژوه در اینستاگرام خود نوشت:

آقای مایلی‌کهن یادتان هست؟
درست ۲۰سال پیش بود…

پاییز ۱۳۸۲ مایلی‌کهن سرمربی تیم ملی فوتبال امید شد. تیمی که با باخت به چین و کره به المپیک ۲۰۰۴ آتن راه نیافت.
فردوسی‌پور از مایلی‌کهن از دلیل خط خوردن دو بازیکن سوال کرد. مایلی‌کهن ناگهان با بگم بگم گفت: «در حال نمازخواندن بودم که صدای تخته‌نرد بازی کردن امیرحسین صادقی و میثم سلیمانی را شنیدم.»
نام این دو جوان را آورد، آن هم در برنامه زنده!
صادقی سال‌ها بعد گفت:
«پدر من کفاش است. با هزار خون و دل ما را بزرگ کرد. بعد آقای مایلی‌کهن در برنامه زنده تلویزیونی آن حرف را زد. هی می‌گفت بگم بگم… فردوسی‌پور هم گفت: بگو ببینیم چیست؟!
مردم فکر می‌کردند ما چه‌کار کرده‌ایم. قشنگ جمله‌اش را یادم هست. گفت: در تیم‌ملی ایشان پاسور و تخته‌بازی کرد! کارد میزدی خون بابای من درنمی‌آمد. قبل از این ماجرا‌ها بابام حتی به من گیر داد و گفت تو چه‌کار کردی؟ گفتم به خدا کاری نکردم…حتی شب رفت دم خانه مادر مایلی‌کهن. به مادرش گفت: پسرت را حلال نمی‌کنم.»
میثم سلیمانی که به‌خاطر تخته‌بازی در اوج جوانی از تیم ملی خط خورد، ۳سال بعد در ۲۶ سالگی با مصدومیت شدید زانو برای همیشه مجبور به خداحافظی از فوتبال شد. شاید اگر همراه تیم‌ملی می‌ماند سرنوشت دیگری برایش رقم می‌خورد.

القصه!
این‌ روزها مایلی‌کهن در دوران بازنشستگی در مصاحبه با بی‌بی‌سی‌ و اینترنشنال حرف از سختگیری‌های بی‌جا به بازیکنان فوتبال و سایر، ازجمله علی کریمی می‌زند که موجب مهاجرت آنها شده.
حتما بخشی از این سخت‌گیری‌های بی‌جا در حوزه‌های سیاسی-اجتماعی جفا و موجب دین‌گریزی است. لکن پایه‌گذار این سخت‌گیری‌های امثال مایلی‌کهن‌ها بودند که آینده دو جوان را بخاطر تخته‌بازی، به‌بازی گرفتند و حال بجای عذرخواهی و یا حداقل سکوت از گذشته، در جایگاه مدعی قرار گرفته‌اند.

دیدگاهتان را بنویسید