۷۰۰ میلیون تومان را بین فقرا تقسیم کردیم

۱۷۰ صندوق‌ را با چكش باز كردیم

فائزه هاشمی آمد ترکیه سراغ دفتر خاطرات پدرش را گرفت

🔹مشكل من با ۳۰ میلیارد حل می‌شد؛ ۲۰ میلیارد هم برای پسرخاله‌ام گذاشتم. مابقی را مخفی كردم كه بین نیازمندان تقسیم كنم.

🔹سارق بانک ملی: نزدیک ۱۴، ۱۵ میلیارد تومان بدهی داشتم. طلبکار‌ها جلوی خانه می‌آمدند و تهدیدم می‌کردند. هر روز هم به بدهی‌هایم اضافه می‌شد. قفل شده بودم و نمی‌دانستم باید چه کار کنم و چطوری این مبلغ را تهیه کنم. تحت فشار روحی بودم. با این همه فشار روحی، نمی‌توانستم تشخیص دهم که چی درست و چی درست نیست. تا اینکه تیر ماه ۱۴۰۰ وقتی در جمع دوستانم نشسته بودم، آن‌ها به شوخی و خنده به من گفتند؛ اگر می‌خواهی بدهی‌ات را پرداخت کنی، بهتر است بانک بزنی!

🔹خیلی از خبرگزاری‌های خارجی به زندان ترکیه آمدند تا با ما مصاحبه کنند، اما ما قبول نمی‌کردیم. حتی فائزه هاشمی برای ملاقات و مصاحبه با ما به ترکیه آمد با این عنوان که دفترچه خاطرات آقای هاشمی‌رفسنجانی داخل صندوق امانات بوده است. در صورتی که چنین چیزی داخل صندوق امانات بانک ملی شعبه دانشگاه نبود و هیچ کدام از صندوق‌ها متعلق به فرد یا افراد سیاسی نبود./

دیدگاهتان را بنویسید