✍️ حسین شریفی‌فر

ممکن است در شروع اولین قسمت سریال «هفت»، و دیدن اسامی رضا کیانیان، مهدی هاشمی، نیکی کریمی، علی مصفا، امیر جعفری، هانیه توسلی، پانته‌‌آ بهرام، فرزاد حسنی و… ذوق‌زده شوید، اما نه! در میان همین اسامی نام‌آشنا، یک لشگر از اسامی ناآشنا هم دیده می‌شوند. که با شروع سکانس‌های ابتدایی، درمی‌یابید این عده‌ی ناآشنا، اعضای «گروه هفت» هستند و خط اصلی قصه، پیرامون همین اسامی ناآشنا می‌گذرد!

کارگردان درهمان سکانس‌های ابتدایی و در مرکز خرید شهروند [به‌قصد ارضای اسپانسر]، نوآوری‌اش می‌گیرد! پسر جوانی از پشت بلندگو به خانمی اظهار علاقه می‌کند و در حضور چشمان دیگران و زانو زدن و ارایه حلقه نامزدی، از دختر [باران] خواستگاری می‌کند و سورپرایز… در این میان نکته‌ی ریزی را شاهدیم. باران در دست چپ خود حلقه دارد و حلقه دوم را نیز می‌پذیرد!

نکته: اگر مثل نگارنده با جزییات درگیر باشید، درمی‌یابید حلقه دوم نمی‌تواند گاف باشد، چون با دیدن سکانس‌های بعدی قانع خواهید شد!

همان دختر جوان [باران]، حلقه‌‌ای را به‌نشان همبستگی در گروه هفت به‌دست می‌کند. یکی دیگر از دخترها [با اشاره به سایز حلقه] می‌پرسد: «هفتا مُشته؟»، بعد با خنده می‌گه «هفتِ دُرشته!»
.
پرانتز: با توجه به سکانس فلاش‌بک آغازین سریال [که همه اعضای گروه را با دست‌بند می‌بینیم]، به‌نظر پیام اخلاقی سریال همین باشد: روابط آزاد و مهارنشده دختر و پسر، منجر به قتل و زندان می‌شود!

دیدگاهتان را بنویسید