پسرداییام تعرض میکرد، او را کشتم
🔹پسری که مدعی است از سوی پسرداییاش آزار و اذیت میشد در پی قتل او، پای میز محاکمه میرود.
🔹پسر جوان به قتل پسرداییاش اعتراف کرد و گفت: خانواده من با خانواده داییام ارتباط خیلی خوبی داشتند و من و روزبه هم از بچگی با هم بزرگ شدیم؛ اما روزبه از همان موقع من را اذیت میکرد. روزبه به من تعرض میکرد و میدانست من میترسم و حرفی نمیزنم. کمی که بزرگتر شدم دیگر به خواسته او تن ندادم و در برابرش مقاومت کردم. به همین دلیل آخرین بار که به سمتم آمد با هم دعوا کردیم و درگیر شدیم. روزبه فکر میکرد میتواند مرا وادار به تمکین کند اما من بزرگ شده بودم و توانستم از خودم مراقبت کنم.
🔹متهم گفت: روز حادثه به محض اینکه پدرم از در باغ بیرون رفت روزبه به سمت من آمد و خواسته شرمآوری را مطرح کرد. ما جر و بحث کردیم و من که به شدت عصبانی بودم با چاقو او را زدم. در آن لحظه به هیچ چیز فکر نمیکردم و اصلاً رفتارم دست خودم نبود. ضمن اینکه مشروب هم خورده بودم و مست بودم. من داییام را دوست داشتم حتی روزبه را که پسرداییام بود دوست داشتم و نمیخواستم اتفاقی برای او بیفتد اما او راهی برایم نگذاشت./