چرا کف جامعه انتخابات را جدی نمی گیرد؟
محمد مهاجری در روزنامه اعتماد نوشت:
🔹لابد برای شما هم پیش آمده که وقتی در جمعی بحثی جدی درباره انتخابات شکل میگیرد و صفبندی برخی گروههای سیاسی برای تصاحب مجلس بعد مطرح میشود، یکی، دو نفر که خود را بیاعتنا به موضوع نشان میدهند، میگویند مگر کسی در انتخابات شرکت میکند که شما خودتان را با حرف زدن درباره آن خسته میکنید؟
🔹بعد از پایان دولت احمدینژاد در سال ١٣٩٢ شرایط سیاسی سردی بر جامعه حاکم شد و ردصلاحیت مرحوم هاشمیرفسنجانی این پیام را به جامعه داد که بیخود زور نزنید زیرا قرار است در بر همان پاشنهای بچرخد که در ٨ سال گذشتهاش چرخیده.
🔹روحانی در جنگی سخت و نفسگیر با نقشآفرینی محمدجواد ظریف توانست شعار آشتی با دنیا را محقق کند اما جریان مخالف او برای یأسآفرینی تلاش کرد.
🔹این نومیدی فقط روحانی و دولتش را تخریب نکرد؛ فاجعه آنجا بود که به مردم گفته شد آهای ملت! بفهمید اگر برای رفع تحریم و امضای برجام به کسی رای بدهید روزگارتان را سیاه میکنیم و انصافا هم در کشتن امید مردم از چیزی فروگذار نکردند تا اینکه زمانه انتخابات ١٣٩٨ و سپس ١۴٠٠ فرا رسید.
🔹در آن دو انتخابات بخش بزرگی از جامعه تصمیم گرفت برود بخوابد و دیگر بازیچه قرار نگیرد. در واقع یک مقاومت منفی با این پیام شکل گرفت که: حالا که رای ما بیتاثیر است، خودتان میدانید و انتخاباتتان و مملکتتان!
🔹در واقع مردم خواسته یا ناخواسته انتخابات را تقدیم جریانی خاص کردند که عشقش حضور حداقلی و مشارکت پایین بود. الان هم همان جریان از یک مشارکت حداقلی قند توی دلش آب میشود و حضور ٢۵درصدی مردم را جشن میگیرد. آن اکثریت ٧۵ درصدی هم صندوق رای و انتخابات را به کتفشان هم حساب نمیکنند.