روزنامه اطلاعات در یادداشتی به روند اخیر اخراج استادان دانشگاه ها پرداخت.

عذر خواستن از ادامه‌ کار برخی اساتید دانشگاه به دلایل اداری، حرفه‌ای و یا سیاسی، درحال تبدیل شدن به یک معضل اجتماعی-فرهنگی است؛ که البته بدون تبعات سیاسی هم نخواهد بود.در دولت به اصطلاح مهرورز، که رئیسش اخیراً در مراسم انجام‌نشده‌ رسیدگی قضایی‌اش داد سخن داد و انگار او نبوده که بنیان بسیاری از این مهرورزی‌ها(!) را نهاده، موجی از بازنشستگی زودهنگام و عذرخواهی‌های محترمانه(!) به راه افتاد و البته سونامی اساتید جدید و تازه‌نفس به درون دانشگاه‌ها نیز کاریزش از همان زمان بود. نتیجه‌ی آن موجِ برون‌ریز و آن سونامیِ درون‌ریز آن شد، که امروز، لااقل در حوزه‌ی علوم انسانی، رکودی محتوایی، علیرغم کپی‌سازی‌های آزارنده‌ی رساله‌های ارشد و دکتری را شاهدیم.

یکی از تبعات آن ساده‌سازیِ علم و سهولت‌پیشگی در به‌کارگیری مدرّسان، بازشدن ساده و آسان و بیش از اندازه سهل‌گیرانه در منافذ پذیرش دانشجو بود، که پایین‌ترین‌ها از حیث رتبه و تراز، بر صندلی‌های علم‌آموزی علوم انسانی نشستند و مجال را در کلاس‌ها برای کسانی که با رتبه‌های بالا و از سرِ انتخابِ آگاهانه نشسته‌ بودند تنگ کردند.

اساتید علوم انسانی تقریبا در همه‌ی دانشگاه‌ها شاهد آن‌اند، که کثیری از دانشجویان در درک ادبیات فارسی در حد متوسط، و نه فاخر، ناتوان‌اند؛ با زبان فارسیِ اینستاگرامی مأنوس‌ترند، تا متن متوسط نویسندگان بازاری؛ چه رسد درک و تلذّد از قلم نخبگان ادب پارسی؛ سعدیِ جان که دیگر این‌جا جایی ندارد!

دیدگاهتان را بنویسید