مهرداد خدیر در یادداشتی در روزنامه هم‌میهن با عنوان «سُرنایی که از سرِ گشاد آن نواخته می‌شود» نوشت:

🔹«فرزند کمتر، زندگی بهتر» در ابتدا یک شعار بود و امری تبلیغاتی. درست است که سیاست رسمی تغییر کرد و شهرداری دورۀ آقای زاکانی دقت می‌کند هر خانواده در طرح‌های شهری بیش از دو فرزند داشته باشند اما مزایای این امر تبلیغاتی به مرور به امر عینی تبدیل شده و مردم مشکلات اقتصادی چندفرزندی را چشیده‌اند. کدام مستأجری است که درنیافته باشد هر قدر تعداد فرزند بیشتری داشته باشد بخت کمتری برای یافتن خانۀ مورد نظر دارد؟

🔹جدای امر تبلیغاتی مسائل اقتصادی مردم را در همۀ امور من‌جمله فرزندآوری میانه‌رو کرده است. منحصر به فرزندآوری هم نیست. شخص به‌خاطر مشکلات اقتصادی در امور دیگر هم میانه‌رو می‌شود. در اظهارنظر سیاسی، در ریسک تغییر شغل، در سفر و امور دیگر. فرزند‌آوری نیز از این قاعده مستثنا نیست.

🔹اگر برای پوشش زنان به سیاست القای ترس روی می‌آورید و رئیس پلیس با افتخار اعلام می‌کند طرح نور (گشت ارشاد جدید) ادامه خواهد یافت این ترس اگر موفق شود به عرصه‌های دیگر هم تسری می‌یابد و یکی از زمینه‌های بروز آن ترس از فرزندآوری است.

🔹اگر سیاست رسمی افزایش موالید به هر قیمت باشد ناگزیرند چندهمسری را هم بپذیرند و رواج دهند و زنان جامعه ما چنین اجازه‌ای نمی‌دهند. زنی که در ۳۰ سالگی ازدواج می‌کند و اکنون به ۳۵ سالگی هم رسیده مگر چند فرزند می‌تواند بیاورد؟ خیل فرزندان ناصرالدین‌شاه و فتحعلیشاه هم از یک زن نبود!

🔹 اگر در زندگی بزرگان دینی هم می‌خوانیم بعضاً تا ۲۸ فرزند داشته‌اند به خاطر آن بوده که تنها یک همسر نداشته‌اند. با این نگاه از تک‌همسری و ازدواج در سن بالا ۶ بچه درنمی‌آید و شترسواری دولا دولا نمی‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید