✍️ حسین شریفی‌فر

اشاره: آخرین ساخته‌ی مسعود کیمیایی، هم‌اکنون در یکی از پلتفرم‌ها، در قالب یک مینی‌سریال ۶ قسمتی در حال نمایش است. گفتنی‌ست این یادداشت قدیمی را دو سال پیش و پس از تماشای نسخه‌ی سینمایی خائن‌کشی در جشن‌واره فیلم فجر به‌نگارش درآوردم.

کیمیایی مثل سال ۱۳۶۷ که «سُرب» را ساخت، دیگر قبراق و سروحال نیست، اما آتمسفر و فضای «خائن‌کشی»، ناخودآگاه سطح توقع مخاطبِ طرفدار آثار کیمیایی را تا فیلم سُرب ‌بالا می‌برد، اما آدم سریع درمی‌یابد که نمی‌تواند خائن‌کشی را با سُرب مقایسه کند!

به‌نظر نگارنده، کیمیایی همه‌ی شیفتگانِ خود [از سامان سالور گرفته تا جواد طوسی] را جلوی دوربین خود فراخوانده و گویی با تصاویر و دیالوگ‌های اضافه، تصمیم گرفته با تقسیم و پرداخت سهم ارثیه، از رفقا دل‌جویی کند!
.
از این‌رو، فیلم «خائن‌کشی» شاید یک وصیت‌نامه‌سینمایی باشد. وصیت‌نامه‌ای که تنها امتیازش، برتری از «خون‌شد» [اثر قبلی مسعود کیمیایی] است و دیگر هیچ.

معلوم نیست چرا خائن‌کشی لحن‌ی عصبی دارد؟ و مشخص هم نمی‌شود فیلم‌ساز به ‌چه‌دلیل نسبت به نهضت ملی‌شدن نفت و دکترمحمد مصدق، زبان و نگاهی دوپهلو دارد!؟

دیالوگ‌هایی جسته‌گریخته از فیلم خائن‌کشی:

دکتر مصدق رو می‌شناسی؟ نخست‌وزیره، پیرمرده، عصا داره، رپتوآی‌پتو، رفت زیر پتو، یک‌دفعه با خونِ مردم، نفت مالِ مردم!»

نه دزدی، نه حزبی، نه سازمانی، فقط مردم.

آقا، خانم؛ اون از همه دردناک‌تره، نه بیماری‌ِ، نه وهم، خدا نکنه مردم نسبت به‌هم بی‌رحم بشن!

▫️پرانتز: هرچه‌قدر بازی امیر آقایی دیدنی‌ست و مهران مدیری که تا حدودی از پسِ نقش «سهراب» برآمده، درعوض لباسِ «شاهرخ» برای پولاد کیمیایی گشاد

دیدگاهتان را بنویسید