بلی کسی توپ را روی خط دروازه برای او نکاشته است
سردبیر فرهیختگان در یادداشتی سه مسیر پیش روی قالیباف را اینطور نوشته:
🔹قالیباف به چند دلیل هاشمی ۷۸ نیست؛ اول اینکه وضعیت او هم در کمیت و هم در کیفیت با هاشمی فرق دارد. غیر از آنکه قالیباف فعلا نفر چهارم تهران است و هاشمی را چند بار بین رتبه ۴۰ تا ۲۰ گرداندند. هاشمی در موقعیتی بهشکل تحقیرآمیز به مجلس رفت که دولت مستقر در اوج شرایط گفتمانی خود قرار داشت و اساسا در نه به او شکل گرفته بود، دو نکتهای که درباره قالیباف صدق نمیکند.
🔹نکته بعد این است که وضع ائتلاف قالیباف در کلیت انتخابات احتمالا با هاشمی فرق میکند، هنوز آرای قطعی انتخابات مجلس دوازدهم مشخص نیست و احتمالا در برخی حوزههای مهم به دور دوم خواهد رفت. اما بهنظر میرسد کلی مجلس بهلحاظ مزاج سیاسی تفاوت ۱۸۰ درجهای با مجلس قبل ندارد. بهعبارتی تغییر گفتمان در مجلس رخ نداده است، بلکه در رقابت درونی اصولگرایان کمی جابهجایی اتفاق افتاده که از جایی به بعد استفاده از این فضا به توانایی سیاسی فرد برمیگردد.
🔹نکته مهمتر این است که قالیباف مزیتهای سیاسی هاشمی را هم ندارد و اساسا از نظر تواناییها قابلمقایسه با هم نیستند که قالیباف فکر کند میتواند با انصراف و عزلت خود را بازسازی کند.
🔹شرایط قالیباف از جهاتی شبیه حداد سال ۸۶ است، اما با سه تفاوت؛ نخست آنکه معلوم نیست ظرفیت دولت رئیسی برای ساماندهی منتخبان مجلس دوازدهم چقدر است، دوم آنکه علیرغم برخی نشانهها مشخص نیست که دولت به فرض توانایی صلاح خود را در تغییر فرمان بهارستان بداند و سوم اینکه به فرض داشتن قصد و توانایی بعید است دولت گزینهای در سطح لاریجانی ۸۶ بتواند برای جایگزینی پیدا کند. البته نکته این است که هر سه گزینه بالا با وجود شرایط سخت نشدنی هم نیستند، البته مهمترین مشکل قالیباف اینجا این است که توانایی سیاستورزی او در حد همان حدادعادل ۸۶ است.
🔹بهترین شرایط برای قالیباف تکرار الگوی لاریجانی ۹۴ است، پیچیدگی کار قالیباف از اینجا شروع میشود، ۱۲ اسفند ۱۴۰۲ به بعد شاید مهمترین آزمون سیاستورزی برای قالیباف باشد، دیگر مثل انتخابات قبلی کسی توپ را روی خط دروازه برای او نکاشته است.