کاش “یادمون نره”؛ این کاغذ باطله، متاسفانه همان روزنامه‌ای است که زمانی شمس‌الواعظین و احمد ستاری و کرباسچی پایه گذاشتند و بسیاری از روزنامه‌نگاران نام‌دار پس از انقلاب طی چند نسل در آن آموختند و دانش اندوختند و آفریدند و نوشتند.

کاش “یادمون نره”؛ این بوق تانک بلدیه، متاسفانه همان روزنامه‌ای است که زمانی نه‌تنها هزینه‌ای به شهرداری تحمیل نمی‌کرد، بلکه به سهم خود منبع درآمد شهرداری بود.

کاش “یادمون نره”؛ این همان روزنامه سنگین دهه هفتاد و هشتاد است (“سنگین”؛ چه از نظر محتوا و چه از نظر حجم و وزن) که چه با مطالبش و چه با نیازمندی‌هایش خدمتی به همشهریان ارائه می‌کرد. یار شاطر بود، نه بار خاطر. همشهری بود، نه ابتذال شر.

کاش”یادمون نره”؛ چی بود و چی شد. چی بودیم و چی شدیم؛ از کجا به کجا رسیدیم…

(راستش، خودم هم دیگر داشت یادم می‌رفت. این صفحه اول را که دیدم، اول فکر کردم دفتر مشق بچه یا نوه شهرداره؛ بعد فهمیدم نه، ارگان روزنامه شهرداریه).

✍️اینستاگرام محمدجواد روح

دیدگاهتان را بنویسید