خانم اسرائیلی در گفتگو با شبکه ١٢ اسرائیل: 🔹چند نیروی حماس وارد خانهی ما شدند. گفتم اینجا فقط من هستم با دو بچه. گفتند نگران نباش ما مسلمانیم. آزاری به شما نمیرسانیم. هم تعجب کردم هم نفس راحتی کشیدم.
🔹یک مدت در خانه بودند. همه جا را گشتند. یکی از آنها نگاهش به ظرف میوه روی میز افتاد. گفت: میتونم یک موز بردارم؟ گفتم بله که می توانید.
🔹پسر بزرگترم کمی ترسیده بود اما پسر کوچکترم توجهی نداشت و مشغول بازی با کامپیوترش بود.
🔹آنها با هم به عربی صحبت می کردند، پسرم گفت: آیا درباره اینکه چطور از ما عذرخواهی کنند، صحبت میکنند. گفتم: نه، گمان نکنم.